یک شب، پنج شهر و پنج اتفاق همزمان. این بهترین داستانی است که میتواند جیم جارموش را متقاعد کند تا فیلم بسازد. شب روی زمین (۱۹۹۱) مانند بسیاری دیگر از فیلمهای جارموش از جمله قطار اسرارآمیز (۱۹۸۹) و قهوه و سیگار (۲۰۰۳) فیلمی اپیزودی است که چند قصه جدا از هم اما با یک کانسپت […]
یک شب، پنج شهر و پنج اتفاق همزمان. این بهترین داستانی است که میتواند جیم جارموش را متقاعد کند تا فیلم بسازد. شب روی زمین (۱۹۹۱) مانند بسیاری دیگر از فیلمهای جارموش از جمله قطار اسرارآمیز (۱۹۸۹) و قهوه و سیگار (۲۰۰۳) فیلمی اپیزودی است که چند قصه جدا از هم اما با یک کانسپت کلی را روایت میکند. همان طور که در قطار اسرارآمیز شاهد روایاتی بودیم که حول محور الویس پرسلی میگشت و در قهوه و سیگار نیز کافه و سیگار و قهوه عناصر وصل کننده قصه اپیزودهای مختلف فیلم بودند، در اینجا نیز فصل مشترک هر پنج داستان، تاکسی است. جارموش این بار بستری بهتر از تاکسی را برای ساخت فیلمش پیدا نکرده است. تاکسی جایی است که یک راننده جلو مینشیند و مسافر یا مسافران مجبورند برای مدت زمانی با او در اتاقکی کوچک محبوس باشند.
ادامه نقد را در سینما فارس بخوانید.
منبع متن: gamefa