از قدیم ‎الایام موضوع ترس در بازی‎ های رایانه‎ ای بسیار جدی بوده است و عناوین بسیار زیاد و قدرتمندی در این شاخه ساخته شده‎اند و مورد تحسین قرار گرفته‎اند و یا مورد توجه واقع نشده ‎اند. تصور کنید که در جایی کاملا تنها هستید، در محیطی فرورفته در تاریکی مطلق و بدون راه خروج، […]

وحشت، از زاویه دید بازیباز | برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای

از قدیم ‎الایام موضوع ترس در بازی‎ های رایانه‎ ای بسیار جدی بوده است و عناوین بسیار زیاد و قدرتمندی در این شاخه ساخته شده‎اند و مورد تحسین قرار گرفته‎اند و یا مورد توجه واقع نشده ‎اند. تصور کنید که در جایی کاملا تنها هستید، در محیطی فرورفته در تاریکی مطلق و بدون راه خروج، و کاملا ناشناخته برای شما که هیچ کمک و راه فرار و اطلاعاتی نیز از آن ندارید. حتی نمی‎ دانید زنده می ‎مانید یا نه. فکر می‎ کنید که در این شرایط چه حسی در شما بیشتر از همیشه نمود می ‎یابد؟ چه غریزه ‎ای با بیشترین قدرت در شما بیدار خواهد شد؟ قطعا حس و غریزه بقا. غریزه تلاش با تمام وجود و تا سرحد مرگ برای زنده ماندن و نجات پیدا کردن. قوی ‎ترین غریزه یک انسان که از ابتدای تاریخ تاکنون باعث ماندگاری و پایداری ما در زمین شده است. سازندگان زیادی تاکنون سعی کرده‎اند تا بازی خود را بر محور ترس بنا کنند حال عده ‎ای مانند استاد میکامی این ترس را با اکشن در آمیخته و کاری می ‏‎کند که با یک شات گان در دستتان با دیدن نمسیس که از پنجره به داخل می‎ پرد ۳ متر از جا بپرید انگار نه انگار که اسلحه دارید و عده ‎ای از سازندگان نیز مانند استودیو Frictional Games ترس را در قالب شاهکاری فاقد اکشن مثل Amnesia پیاده می ‎کنند که در واقعا ترس ناشی از احساس شدیدا آسیب پذیر بودن است و دیگر مانند عناوین اکشن ترسناک این‎ گونه نیست که مثلا از یک موجود تنها نترسید و بدانید که آن را با یک تیر حرام می ‎کنید، زیرا در اینجا هیچ چیزی غیر از یک چراغ قوه ندارید و حتی یک خطر کوچک هم برای شما بزرگترین به حساب می ‎آید و جانتان را خواهد گرفت پس فقط باید فرار کنید یا قایم شوید که در هر دو حالت تا حد مرگ استرس می ‎گیرید و می‎ ترسید (یاد مرحله ‎ای از Until Dawn بخیر که در کمد قایم شده بودم و قاتل درست کنارم بود و باید من هم نفسم را مانند شخصیت بازی حبس می‎ کردم تا با نفس کشیدنم کنترلر تکان نخورد و قاتل پیدایم نکند زیرا کوچکترین تکان کنترل یعنی مرگ بدون بازگشت). در هر دو حالت ترس در بازی‎ های رایانه ‎ای که خدمتتان توضیح دادم، هم عناوین زیبا و قدرتمند داریم و هم عناوین بسیار سطح پایین و بیشتر خنده ‎دار تا ترسناک. در بخش اکشن وحشت بقا می ‎توان به شاهکارهای Resident Evil ساخته استاد Mikami و یا Silent Hill های نسل ۶ و اخیرا عنوان زیبا  جدید Shinji Mikami یعنی شیطان درون اشاره کرد و در بخش عناوین فاقد اکشن وحشت بقا می ‎توان شاهکارهایی مثل Amnesia مخصوصا در نسخه اول و Outlast را نام برد که حس ترس ناشی از بیچارگی و بی‎ سلاحی را به بهترین شکل پیاده کرده‎ اند. البته قطعا ترساندن بازیباز در حالی که یک آر پی جی در دست دارد کار بسیار سخت ‎تری است و در حقیقت ساخت شاهکارهایی مثل نسخه ‎های اول تا سوم رزیدنت اویل بسیار سخت ‎تر از عناوینی مثل Amnesia: The Dark Descent است و باید به هنر استاد میکامی تعظیم کرد که می ‎تواند چنین ترسی را در ما ایجاد کند. در این مقاله تمرکز ما بر هر دو نوع ترس و وحشتی است که از آنها صحبت کردیم، اما یک المان دیگر را نیز در نظر گرفته ایم و آن هم زاویه دوربین بازی است که در این مطلب تنها عناوینی انتخاب شده اند که وحشت یا وحشت وحشت بقای “اول شخص” باشند.

برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای

در واقع در این مطلب قصد داریم تا به ۱۱ عدد از برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای اشاره کنیم و آن ها را همراه شما برشماریم. بازی هایی که برخی از آن ها شاهکارهایی بی نظیر هستند و هر کدام برای ما خاطرات زیادی را رقم زده و بسیار محبوب هستند. به مانند همیشه و در مقالات ۱۰ برتر و ۲۰ برتر و … قبل از شروع این مطلب باید نکاتی را ذکر کنم که از شما عزیزان خواهشمندم آن ها را مطالعه نمایید تا شک و شبهه ای برای شما دوستان پیش نیاید. در ابتدا باید عرض کنم که قطعا جدا از این لیست که بنده تهیه کرده ام تعداد بسیار زیادی گزینه های دیگر وجود داشته اند که می توانستند در این مطلب حاضر باشند اما به هر حال تعداد محدودیت دارد و نویسنده، انتخاب هایی را که از نظر خود برتر بوده اند در لیست جای داده است. پس دقت کنید که این مقاله، “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” به انتخاب بنده است، زیرا که اساس چنین مقالاتی این گونه است و سلیقه شخصی نیز بسیار اهمیت دارد. رتبه بندی و ترتیبی که در این لیست برای بازی های مختلف لحاظ شده است کاملا نظر شخصی نویسنده است و هیچ معیار و میزانی برای درست یا غلط بودن آن وجود ندارد زیرا پای سلیقه مطرح است البته سلیقه منطقی، نه این که مثلا کسی یک بازی سوم شخص را بیاورد و در صدر لیست قرار دهد و بگوید این سلیقه من است زیرا که این توهین به شعور مخاطب است اما به هر حال سلیقه شخصی نیز در چنین مقالاتی بسیار اهمیت دارد. همچنین در این مطلب رده بندی بر اساس المان های وحشت و قدرت آن در بازی انجام گرفته است وگرنه قطعا بازی بایوشاک نسبت به کل عناوین لیست چند سر و گردن بالاتر است و تنها به خاطر تمرکز بر المان های وحشت است که در رتبه  دیگری غیر از نخست قرار دارد. قطعا در رده بندی این بازی ها سلائق و علائق با هم متفاوت است و بر اساس تجربه و خاطراتی که هر شخص دارد جایگاه ها را تعیین می کند و قاعدتا هر شخصی از هر بازی که خاطرات بیشتری داشته و به آن ها بیشتر علاقمند باشد، آن عناوین را بالاتر قرار خواهد داد. البته ما در این مطلب سعی کرده ایم تا بازی هایی را قرار دهیم که یک وفاق جمعی بین بسیاری از بازیبازان دنیا در مورد برترین بودن آنها در این ژانر برقرار است و بدون شک بازی های حاضر در این لیست در خیلی از ویدئوها و مطالب مربوط به برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای، با مطلب ما مشترک هستند. در نظر داشته باشید که عنوانی که مثلا من در رتبه ششم قرار داده ام دلیلی بر این نیست که آن بازی حتما و به صورت وحی منزل، ششمین بازی برتر اول شخص وحشت تاریخ است، بلکه برای من این گونه است و شاید برای شما اول یا دهم باشد و یا شاید اصلا در لیست شما حضور نداشته باشد. نکته بعدی این که تمامی گزینه های این لیست بر اساس داشته ها و اطلاعات نویسنده گرد آوری شده اند و در این مطلب قرار گرفته اند. شاید شما عقیده داشته باشید که مثلا بازی دیگری می توند به جای فلان شماره از این لیست قرار بگیرد و یا جایگاه آن فرق کند. در اینجا نیز معیار و میزان ثابتی نداریم و عقل و منطق در کنار احساس و خاطرات است که در ذهن هر شخص با هم ترکیب می شوند و اسم هایی مختلف را به عنوان خروجی بیرون می دهند. پس بهتر است تا این مطلب را به عنوان یک مقاله سرگرم کننده که به همراه آن برخی خاطراتتان را مرور خواهید کرد یا با چند بازی باکیفیت آشنا خواهید شد، نگاه کنید. با بیان این نکات اگر تا کنون به خواندن مقاله ادامه داده اید از شما دعوت می کنم تا در ادامه مطلب “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” با بنده و وبسایت تحلیلی خبری گیمفا همراه شوید.

۱۱ – Slender: The Eight Pages

Slender: The Eight Pages

سازنده: Parsec Productions

ناشر:  Parsec Productions

ژانر:  Survival Horror

پلتفرم مقصد:Microsoft Windows, OS X

سال انتشار: ۲۰۱۲

امتیاز متا: ندارد

در سال های اخیر شاهد بودیم که یک نام به سرعت بین تمامی مراجع و مجافل گیمینگ رواج یافت و هر کجا که صحبت از یک عنوان خیلی ترسناک و مرگبار بود قطعا نامی از Slender یا مردی به نام Slender Man نیز به چشم می خورد. این نام در ابتدا با یک بازی با نام Slender: The Eight Pages بر سر زبان ها افتاد و اینترنت و فضاهای مجازی به سرعت پر شدند از ویدئوهای مختلف و ترسناک بازی کردن Slender که در عین سادگی و کوتاه بودن، ترس و استرس فوق العاده ای را همراه خود دارد. در واقع برای مدتی همه جا پر شد از ویدئوهای مخوف این بازی که همان طور که قبلا نیز اشاره کرده ام “مخصوصا اگر در این حین یک دوست نامرد هم داشتید که شما را اضافه بر اینها در لحظه دیدن Slenderman می ترساند دیگر ممکن بود واقعا سکته کنید!” سازندگان Slender: The Eight Pages با خلق ترکیبی زیبا و ساده از “استرس بصری” به همراه وحشت موفق شدند تا بازی باکیفیتی در این سبک عرضه کنند و خیلی زود طرفداران زیادی را به سمت بازی خود جذب نماید.  Slender: The Eight Pages خیلی سریع در عین شگفتی همگان تبدیل به یکی از ترسناک ترین بازی های دنیا شد و انواع و اقسام ویدئوهای بازی کردن ترسناک و سکته زدن بازیبازان هنگام بازی کردن آن منتشر می شد و خیلی زود نام آن در تمام دنیا پیچید. دلیل اصلی این موضوع هم شخصیت منفی اصلی یا آنتاگونیست بازی بود (که البته تنها شخصیت حاضر در کل بازی غیر از شما بود!) که مردی سیاه پوش با چهره ای ترسناک و دست و پاهای بسیار دراز بود و Slenderman نام داشت. شخصیتی که ضربه خاصی به شما وارد نمی کرد ولی دیدن آن برابر با مرگ بود! بد نیست تا به سنت همیشگی مقالات ۱۰ برتر گیمفا، ابتدا به معرفی کلی این بازی بپردازم.

مهم نیست که یک بازی چه پلتفرمی دارد و چه مدت زمانی طول می‌کشد و …، مهم اینجاست که شما شخصیت درون ابن تجربه تعاملی را کنترل می‌کنید، پس این یک بازی است و از آن گذشته وقتی پای ترس به میان می‌آید همین تجربه کوتاه کاری با شما می‌کند که از ترس زهره‌ترک شوید و این تنها نکته مهمی است که در یک بازی ترسناک اهمیت دارد.

بازی Slender: The Eight Pages که استودیو Parsec Productions وظیفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بود، یک بازی در ژانر شوتر سوم به حساب می آید که در سال ۲۰۱۲ برای پلتفرم های Microsoft Windows و OS X منتشر گردید. لازم به ذکر است که وظیفه انتشار این بازی را نیز خود کمپانی Parsec Productions بر عهده داشت. موفقیت این بازی و شخصیت  Slenderman سبب شد تا بازی برای انواع و اقسام پلتفرم ها منتشر گردد و همینطور یک بازی جدید هم بر اساس این شخصیت به نام Slender: The Arrival ساخته و برای پلتفرم های نسل هفتم و هشتم و رایانه های شخصی و وی یو و … منتشر گردید. شما در بازی باید به دنبال ۸ قطعه یادداشت گمشده می گشتید و تنها یک چراغ قوه در اختیار داشتید. باید تمام مکان های مختلف را می گشتید و در همین حین Slenderman نیز به دنبال شما بود و باید مراقب می بودید که یک لحظه هم در صورت او نگاه نکنید و با او روبرو نشوید زیرا که این مساوی با مرگ بود. مثلا تصور کنید که باید درون یک بخش مربوط به سرویس های بهداشتی را می گشتید که راهروی باریکی داشت و تنها راه رفت و آمد هم همان راهرو بود. شما تا انتها می رفتید و کاغذ را برمی داشتید و تا رویتان را برمی گرداندید نور چراغ قوه تان به روی Slenderman که منتظر شما بود می افتاد و دیگر راه فراری نبود. این اتفاق چنان ترسناک و ناگهانی رخ میداد که واقعا بازیباز را شوکه می کرد (مخصوصا به خاطر جو بازی و همینطور افکت خاصی که تصویر، با نزدیک شدن Slenderman و دیدن او پیدا می کرد)، یکی از نکاتی که در مورد این عنوان باید ذکر کرد آن است که برخی افراد عقیده دارند با توجه به بسیار کوتاه بودن عنوان Slender نباید زیاد آن را به عنوان یک بازی در نظر گرفت و بیشتر یک تجربه تعاملی است، اما به عقیده من این طور نیست.

تمام بحث‌های بازی بودن یا نبودن Slender، وقتی که صدای خوفناکی مثل صدای خزیدن Slender Man را در بازی می‌شنوید و صفحه نمایشتان کم‌کم شروع به پارازیتی شدن و بد نشان دادن تصاویر می‌کند،  همگی فراموش می‌شوند. در چنین لحظاتی متوجه می‌شوید که Slender Man  به سرعت در حال نزدیک شدن به شماست و واقعا احساس می‌کنید که قلبتان می ‌خواهد از استرس از درون سینه بیرون بیاید و مگر این اوج هنر و خواسته یک بازی ترسناک نیست؟ اگر عاشق ترسیدن هستید در حق خودتان لطفی مرتکب شوید و این بازی را در محیطی بدون نور و با هدفون انجام دهید تا آن وقت متوجه شوید که آیا Slender بازی هست یا نه!

مهم نیست که بازی چه پلتفرمی دارد و چه مدت زمانی طول می‌کشد و …، مهم اینجاست که شما شخصیت درون ابن تجربه تعاملی را کنترل می‌کنید پس این یک بازی است و از آن گذشته وقتی پای ترس به میان می‌آید همین تجربه کوتاه کاری با شما می‌کند که از ترس زهره‌ترک شوید و این تنها نکته مهمی است که در یک بازی ترسناک اهمیت دارد. تمام این بحث‌های بازی بودن یا نبودن Slender، وقتی که صدای خوفناکی مثل صدای خزیدن Slender Man را در بازی می‌شنوید و صفحه نمایشتان کم‌کم شروع به پارازیتی شدن و بد نشان دادن تصاویر می‌کند،  همگی فراموش می‌شوند. در چنین لحظاتی متوجه می‌شوید که Slender Man  به سرعت در حال نزدیک شدن به شماست و واقعا احساس می‌کنید که قلبتان می ‌خواهد از استرس از درون سینه بیرون بیاید و مگر این اوج هنر و خواسته یک بازی ترسناک نیست؟ اگر عاشق ترسیدن هستید در حق خودتان لطفی مرتکب شوید و این بازی را در محیطی بدون نور و با هدفون انجام دهید تا آن وقت متوجه شوید که آیا Slender بازی هست یا نه! تردیدی نیست که بازی Slender: The Eight Pages با وجود سادگی خود، تا همیشه جزو بازی های جذاب در ژانر وحشت اول شخص قلمداد می شود و  این عنوان در لیست ما از “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” جایگاه یازدهم را به خود اختصاص داده است.

۱۰ –  Condemned: Criminal Origins

Condemned: Criminal Origins

سازنده: Monolith

ناشر:  Sega

ژانر:  First Person Survival horror

پلتفرم مقصد: Xbox 360, Microsoft Windows

سال انتشار: ۲۰۰۵

امتیاز متا: ۷۸/۱۰۰

Condemned: Criminal Origins از آن بازی هایی است که همیشه نامش در ذهنم مانده است و دوست داشته و دارم که بتوانم آن را تجربه کنم ولی تاکنون موفق به این کار نشده ام چون نسخه پلی استیشن برای این بازی وجود ندارد (البته نسخه دومش برای پلی استیشن ۳ هم موجود است). بازی Condemned: Criminal Origins که استودیو Monolith وظیفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بود، یک بازی در ژانر First Person Survival horror به حساب می آید که در سال ۲۰۰۵ برای پلتفرم های Xbox 360 و Microsoft Windows منتشر گردید. لازم به ذکر است که وظیفه انتشار این بازی را کمپانی Sega بر عهده داشت. در سال ۲۰۰۸ نیز همان طور که کمی قبل اشاره کردم، یک نسخه دوم با نام Condemned 2: Bloodshot برای کنسول های پلی استیشن ۳ و ایکس باکس ۳۶۰ عرضه گردید. داستان بازی به این شکل است که در ابتدای کار شما کنترل پروتاگونیست بازی به نام Ethan Thomas که یک افسر SCU را برعهده می گیرید و برای بررسی یک صحنه قتل به یک ساختمان رها شده می روید که اطرافش پر است از مجرمین و روانی ها. صحنه جنایت مربوز به یک زن جوان است که آثار و زخم های خفگی مشهودی دارد.

داستان بازی به این شکل است که در ابتدای کار شما کنترل پروتاگونیست بازی به نام Ethan Thomas که یک افسر SCU را برعهده می گیرید و برای بررسی یک صحنه قتل به یک ساختمان رها شده می روید که اطرافش پر است از مجرمین و روانی ها. صحنه جنایت مربوز به یک زن جوان است که آثار و زخم های خفگی مشهودی دارد. اتان و همکارانش در صحنه جرم اعتقاد دارند که این قتل کار Match Maker است که یک قاتل سریالی می باشد که اتان در تعقیب اوست.

اتان و همکارانش در صحنه جرم اعتقاد دارند که این قتل کار Match Maker است که یک قاتل سریالی می باشد که اتان در تعقیب اوست. بعد از جمع آوری مدارک، اتان و همکارانش بوی سیگار را متوجه می شوند و احتمال می دهند که این سیگار متعلق به مظنونشان است که هنوز در ساختمان است. آنها تصمیم می گیرند که جدا شوند و هر کدام به دنبال مظنون بروند و به این ترتیب ادامه وقایع بازی رقم می خورد. جالب است بدانید که سازندگان این بازی از فیلم هایی مثل The Silence of the Lambs و Seven به عنوان منابع الهام خود برای خلق Condemned: Criminal Origins یاد کرده اند. گیم پلی این عنوان بیشتر بر اساس مبارزات نزدیک و حل کردن پازل های مختلف شامل به دست آوردن اثر انگشت و جستجو برای یافتن مدارک است. در واقع با این که در بازی سلاح گرم هم وجود دارد ولی Condemned: Criminal Origins یک شوتر اول شخص traditional نیست و بیشتر بر مبارزه با سلاح نزدیک تمرکز دارد. سلاح های گرم در بازی برخلاف خیلی از شوترهای اول شخص، بسیار بسیار مرگبار هستند و اغلب تنها با یک شلیک افراد کشته می شوند. سلاح های گرم در بازی را یا باید پیدا کنید و یا از دشمنان بگیرید. وقتی که تیر این سلاح ها تمام شود می توانید از آنها به عنوان سلاح سرد استفاده نمایید.

گیم پلی این عنوان بیشتر بر اساس مبارزات نزدیک و حل کردن پازل های مختلف شامل به دست آوردن اثر انگشت و جستجو برای یافتن مدارک است. در واقع با این که در بازی سلاح گرم هم وجود دارد ولی Condemned: Criminal Origins یک شوتر اول شخص traditional نیست و بیشتر بر مبارزه با سلاح نزدیک تمرکز دارد. سلاح های گرم در بازی برخلاف خیلی از شوترهای اول شخص، بسیار بسیار مرگبار هستند و اغلب تنها با یک شلیک افراد کشته می شوند.

جالب است که دشمنانی که سلاح گرم دارند نیز یک مقدار مشخص از مهمات دارند که هر چقدر مبارزه تان با آنها بیشتر طول بکشد تیر بیشتری از سلاحشان مصرف می شود و بعد از مردنشان تیر کمتری برای شما باقی مانده است و به این ترتیب در بازی تشویق می شوید که دشمنانی که سلاح گرم دارند را خیلی زود و قبل از بقیه بکشید. سازندگان Condemned: Criminal Origins با خلق ترکیبی کم نقص از المان های عناوین اکشن اول شخص به همراه وحشت و تلاش برای بقا موفق شدند تا موفق عمل کنند و Condemned: Criminal Origins توانست پس از انتشار بازخوردهای مناسبی را دریافت نماید. این بازی نهایتا از مجموع نقد ها و نمرات خود، امتیاز متای خوب ۷۸/۱۰۰ را کسب نمود تا به این ترتیب به عنوان یکی از عناوین اول شخص خوب در سبک وحشت در دنیای بازی های رایانه ای شناخته شود و طرفداران خاص خود را نیز پیدا کند. در اغلب نقدهای بازی از داستان این عنوان و همچنین عدم وجود هیچ گونه سیستم پیشرفت در بازی ایراد گرفته شده و از آن سو از کنترل عالی بازی و المان های خاص و تازه ای از سبک وحشت بقا که در آن قرار داشت، مورد تحسین قرار گرفته بود. تردیدی نیست که بازی Condemned: Criminal Origins جزو بازی های خوب و جذاب در ژانر وحشت اول شخص است و این بازی در لیست ما از “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای”  جایگاه دهم را به خود اختصاص داده است.

۹ –  Clive Barker’s Undying

Clive Barker’s Undying

سازنده:  Westlake Interactive, DICE Los Angeles, DreamWorks Interactive

ناشر:  Electronic Arts

ژانر:  First-person shooter, Survival horror

پلتفرم مقصد: Microsoft Windows, Macintosh operating systems

سال انتشار: ۲۰۰۱

امتیاز متا: ۸۵/۱۰۰

Clive Barker از نویسندگان مشهور و قدرتمند دنیای وحشت به حساب می آید که در صنعت و هنر بازی های رایانه ای هم شاهد دو سه کار از او بوده ایم که انصافا هم بازی های جذاب و لذتبخشی مثل Undying و Jericho بوده اند. در این بخش صحبت از عنوان فوق العاده زیبای Undying است. بازی Clive Barker’s Undying که استودیوهای Westlake Interactive, DICE Los Angeles و DreamWorks Interactive وظیفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بودند، یک بازی در ژانر شوتر اول شخص و وحشت بقا به حساب می آید که در سال ۲۰۰۱ برای پلتفرم های Microsoft Windows و Mac منتشر گردید. لازم به ذکر است که وظیفه انتشار این بازی را کمپانی Electronic Arts بر عهده داشت. همان طور که از نام بازی مشخص است Clive Barker وظیفه خلق داستان و پیش زمینه داستانی را برعهده داشت و البته خودش هم صداگذاری یکی از شخصیت های بازی به نام Ambrose Covenant را نیز انجام داد. داستان بازی ماجرای یک محقق ماجراجوی ایرلندی به نام Patrick Galloway که تخصصش در موارد فراطبیعی است (او در جنگ جهانی اول نیز حاضر بوده و یک حرفه ای در نبرد است) را در سال ۱۹۲۰ دنبال می کند.

این بازی زیبا حتی در سال ۲۰۰۱ کاندید جایزه Computer Action/Adventure Game of the Year نیز شد ولی رقابت را به عنوان عالی Return to Castle Wolfenstein واگذار کرد. در یکی دو مراسم دیگر نیز این بازی کاندید دریافت جوایزی در بخش های بهترین بازی اکشن سال و … شد ولی نهایتا باز هم این جوایز به عناوینی مثل Aliens versus Predator 2 و Operation Flashpoint: Cold War Crisis تعلق گرفت.

Patrick Galloway برای تحقیق و بررسی در مورد یک سری وقایع عجیب و غیر طبیعی که در املاک دوستش Jeremiah Covenant رخ داده است و به گفته دوستش نفرینی است که تمام خانوداه اش را از بین برده است، فراخوانده می شود و از اینجا وارد یک سری اتفاقات جذاب داستانی و وقایع غیرطبیعی و… می شود که باعث شده اند داستان بازی برای بازیباز کاملا جذابیت داشته باشد. سازندگان Clive Barker’s Undying با خلق ترکیبی کم نقص از المان های عناوین شوتر اول شخص به همراه وحشت و بقا موفق شدند تا تحسین تمامی صنعت بازی از جمله منابع معتبر گیمینگ و بازیبازان را برانگیزند و Clive Barker’s Undying موفق شد تا پس از انتشار بازخوردهای بسیار مناسبی را دریافت نماید. این بازی نهایتا از مجموع نقد ها و نمرات خود، امتیاز متای عالی ۸۵/۱۰۰ کسب نمود تا به این ترتیب به عنوان یکی از موفق ترین عناوین شوتر اول شخص سبک وحشت در دنیای بازی های رایانه ای شناخته شود و طرفداران زیادی را به سمت خود جذب نماید. این بازی زیبا حتی در سال ۲۰۰۱ کاندید جایزه Computer Action/Adventure Game of the Year نیز شد ولی رقابت را به عنوان عالی Return to Castle Wolfenstein واگذار کرد. در یکی دو مراسم دیگر نیز این بازی کاندید دریافت جوایزی در بخش های بهترین بازی اکشن سال و … شد ولی نهایتا باز هم این جوایز به عناوینی مثل Aliens versus Predator 2 و Operation Flashpoint: Cold War Crisis تعلق گرفت.

داستان بازی ماجرای یک محقق ماجراجوی ایرلندی به نام Patrick Galloway که تخصصش در موارد فراطبیعی است (او در جنگ جهانی اول نیز حاضر بوده و یک حرفه ای در نبرد است) را در سال ۱۹۲۰ دنبال می کند. Patrick Galloway برای تحقیق و بررسی در مورد یک سری وقایع عجیب و غیر طبیعی که در املاک دوستش Jeremiah Covenant رخ داده است و به گفته دوستش نفرینی است که تمام خانوداه اش را از بین برده است، فراخوانده می شود و از اینجا وارد یک سری اتفاقات جذاب داستانی و وقایع غیرطبیعی و… می شود که باعث شده اند داستان بازی برای بازیباز کاملا جذابیت داشته باشد.

گیم پلی بازی به صورت یک عنوان شوتر اول شخص با المان های وحشت بقا است و باید از سلاح های مختلفی برای از بین دشمنان در طول مراحل استفاده کنید. خط سلامتی شما به صورت یک طرح صلیب مانند و یک عدد در زیر صفحه نمایش داده می شود و با ضربه خوردن از دشمنان این خط سلامتی کاسته می شود (به صورت خودکار پر نمی شود و باید از بسته های سلامتی استفاده کنید) و وقتی کشته شوید معمولا هر بار یک کات سین جذاب و خونین و خشن را به صورت زاویه سوم شخص از دشمنی که شما را کشته است می بینید که چطور کار شما را به خشن ترین شکل می سازد!  یکی از المان های گیم پلی بازی که آن را تا حدودی شبیه به عناوین نقش آفرینی می کند آن است که در کنار استفاده از سلاح های مختلف در بازی برای از بین دشمنان، شما می توانید از تعداد زیاد و متنوعی از قدرت ها و وردهای جادویی نیز استفاده نمایید که هر کدام مقدار مشخصی از میزان خط قدرت جادویی شخصیت اصلی (یا همان Manaی خودمان!) را مصرف می کنند. برخلاف میزان سلامتی، مقدار قدرت جادویی شما با گذشت زمان خودش دوباره پر می شود. همچنین در گیم پلی بازی برخی از المان های حل کردن پازل های ساده نیز وجود دارد که مثلا شامل برداشتن یک مانع از سر راه و درب های قفل و…  هستند.  در نهایت باید گفت تردیدی نیست که بازی Clive Barker’s Undying تا همیشه جزو بازی های باکیفیت و خوش نام در ژانر وحشت اول شخص قلمداد می شود و  این عنوان زیبا در لیست ما از “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” با شایستگی جایگاه نهم را به خود اختصاص داده است.

۸ –  System Shock 2

System Shock 2

سازنده:  Irrational Games, Looking Glass Studios

ناشر:  ‎Electronic Arts

ژانر:  First-person Action RPG, Survival horror

پلتفرم مقصد:Microsoft Windows ,OS X ,Linux

سال انتشار: ۱۹۹۹

امتیاز متا: ۹۲/۱۰۰

 بازی System Shock 2 که استودیو افسانه ای Irrational Games و Looking Glass Studios وظیفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بود،  یک بازی در ژانر اکشن اول شخص نقش آفرینی و وحشت بقا به حساب می آید که در سال ۱۹۹۹ برای Microsoft Windows منتشر گردید. لازم به ذکر است که وظیفه انتشار این بازی را کمپانی ‎Electronic Arts بر عهده داشت. البته این عنوان در سال های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ به ترتیب برای پلتفرم های بر پایه OS X و Linux نیز عرضه گردید و در دسترس طرفداران قرار گرفت. طراح این بازی استاد کن لوین بزرگ است که چند سال بعد شاهکار جاودانه بایوشاک را خلق کرد و اتفاقا چه در نام و چه در المان های بازی، الهام گیری از سری System Shock مشخص بود. البته خب شاید چون طراح System Shock 2 هم خودش بوده است دیگر نشود دقیقا گفت “الهام گیری”، زیرا که بالاخره کارها و طراحی های یک هنرمند، یک پایه و اساس کلی و شبیه هم دارد و به نوعی یک امضای خاصی دارد ولی از هم الهام نگرفته اند.

این بازی در ابتدا قرار بود که یک عنوان مجرا و جدید باشد ولی بعدا زمانی که الکترونیک آرتز ناشر بازی شد و امتیاز فرنچایز System Shock را نیز در اختیار داشت، این عنوان تبدیل به ادامه و نسخه دوم بازی سال ۱۹۹۴ با نام System Shock گردید.

در واقع باید گفت سری عناوین شاهکار و جاودانه بایوشاک در اصل یک دنباله معنوی و ادای دین و احترام برای سری System Shock محسوب می شوند. این بازی در ابتدا قرار بود که یک عنوان مجرا و جدید باشد ولی بعدا زمانی که الکترونیک آرتز ناشر بازی شد و امتیاز فرنچایز System Shock را نیز در اختیار داشت، این عنوان تبدیل به ادامه و نسخه دوم بازی سال ۱۹۹۴ با نام System Shock گردید. وقایع بازی در یک کشتی فضایی در دنیایی سایبرپانک و در سال ۲۱۱۴ رقم می خورد. شما به عنوان یک سرباز باید سعی کنید از گسترش و شیوع کامل یک عفونت ژنتیکی مخوف که سفینه را از بین برده است جلوگیری نمایید. به مانند بازی نخست، گیم پلی بازی شامل مبارزات مختلف و همینطور گشت و گذار و اکتشاف در محیط بازی است. همچنین المان های نقش آفرینی نیز در بازی موجود هستند و شامل یک سیستم ارتقا و توسعه مهارت ها از قبیل توانایی هک کردن می باشند.

طراح این بازی استاد کن لوین بزرگ است که چند سال بعد شاهکار جاودانه بایوشاک را خلق کرد و اتفاقا چه در نام و چه در المان های بازی، الهام گیری از سری System Shock مشخص بود. در واقع باید گفت سری عناوین شاهکار و جاودانه بایوشاک در اصل یک دنباله معنوی و ادای دین و احترام برای سری System Shock محسوب می شوند.

سازندگان System Shock 2 با خلق ترکیبی کم نقص و شاهکار از المان های عناوین اکشن اول شخص به همراه نقش آفرینی و وحشت و بقا موفق شدند تا تحسین تمامی صنعت بازی از جمله منابع معتبر گیمینگ و بازیبازان را برانگیزند و System Shock 2 موفق شد تا پس از انتشار بازخوردهای بی نظیری را دریافت نماید. این بازی نهایتا از مجموع نقد ها و نمرات خود، امتیاز متای شاهکار ۹۲/۱۰۰ کسب نمود تا به این ترتیب به عنوان یکی از موفق ترین عناوین اول شخص سبک وحشت و یکی از باکیفیت ترین بازی های تاریخ در تمام سبک ها شناخته شود. متاسفانه با این که نقدها و نمرات بازی شاهکار بود و خیلی از منتقدین از این بازی به عنوان یک بازی که از زمان خود جلوتر است یاد کرده بودند (این بازی در لیست برترین عناوین تاریخ که در سال ۲۰۰۷ منتشر گردید نیز قرار داشت) ولی System Shock 2 به طور عجیبی از نظر فروش و موفقیت اقتصادی، خوب عمل نکرد. در سال ۲۰۱۳ امتیاز این سری در اختیار Night Dive Studios قرار گرفت ولی در سال ۲۰۱۵ کمپانی OtherSide Entertainment اعلام کرد که امتیاز بازی را خریده است و قصد دارند تا دنباله ای برای این سری با نام System Shock 3 عرضه کنند که امیدواریم این طور باشد و باز هم شاهد بازی های این فرنچایز زیبا با کیفیت نسل جدید باشیم. در نهایت باید گفت تردیدی نیست که بازی System Shock 2 تا همیشه جزو بازی های بسیار باکیفیت در ژانر وحشت اول شخص قلمداد می شود و  این عنوان زیبا در لیست ما از “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” با شایستگی جایگاه هشتم را به خود اختصاص داده است.

۷ –  Bioshock

Bioshock

سازنده:  Irrational Games

ناشر:  ۲K Games

ژانر:  First Person Shooter, Action

پلتفرم مقصد: Microsoft Windows ,Xbox 360 ,Xbox One ,PlayStation 3 ,PlayStation 4 ,OS X ,iOS ,Linux ,Shield Portable ,Shield Tablet ,Shield Android TV

سال انتشار: ۲۰۰۷

امتیاز متا: ۹۶/۱۰۰

فکر می کنم بیشترین عنوانی که تاکنون در گیمفا در مورد آن مطلب نوشته ام، بازی بایوشاک در کنار سری سولز است و واقعا بایوشاک تاثیری روی زندگی و دید من داشته است که واقعا آن را با تمام وجودم حس می کنم. همیشه گفته ام باز هم می گویم “اگر یک بازی باشد که بعد از انجام آن تا آخر عمرتان به گیمر بودن افتخار کنید و برای غیر گیمرها افسوس بخورید که آن را ندارند، آن بازی فقط و فقط و فقط Bioshock است و بس… این را بدانید که فکر شما و دنیای گیمری شما قبل از Bioshock و بعد از Bioshock با هم فرق خواهد داشت و دیگر آن گیمر قبل نیستید. تازه می فهمید که “واای خدای من، این دیگر چه بود. تا اخر عمرم همچین داستان و فضایی نخواهم دید” و درست هم فکر می کنید زیرا نخواهید دید.” باید بدانید که دلیل قرار گرفتن این بازی در این رتبه از لیست به این خاطر است که این مقاله بر المان های وحشت تمرکز دارد، وگرنه بایوشاک در هر لیستی که باشد شایسته رتبه نخست است. باز هم رجوع می کنم به یکی از مطالبی که قبلا در مورد این بازی برای شما عزیزان نوشته ام. ” Bioshock فقط بازی نیست. اصلا و ابدا یک بازی خالی نیست. Bioshock یک معنا و یک مفهوم است. Bioshock یک فلسفه است. همینطور از کنار آن نگذریم. به آن فکر کنید، آن وقت است که تازه ذهنتان باز می شود و آن وقت است که وقتی می خواهید بخوابید از فکر آن بیرون نمی آیید. دوستان عزیز اگر دارک سولز بازی نکنید، بلادبورن بازی نکنید، انچارتد بازی نکنید، هیلو بازی نکنید، کال اف بازی نکنید هیچ اتفاق مهمی نمی افتد فقط یک بازی شاهکار بی نظیر را از دست داده اید و کارنامه گیمریتان از تعدادی بازی فوق العاده خالی می ماند اما وقتی بایوشاک دارید و بازی نمی کنید، ذهنتان خالی می ماند، فکرتان خالی می ماند، یک بازی با عمیق ترین معناها و زیباترین فلسفه ها و دردناک ترین حقیقت ها از دست داده اید. وقتی بایوشاک بازی کرده اید زمانی که کسی می گوید بازی ها سطحی هستند و مال بچه ها هستند اولین چیزی که به یادتان می اید بایوشاک است و این که با خود می گویید چقدر آن فرد کوته فکر است. بایوشاک را ندیده است.”

این والپیپر شاهکار تقدیم به شما که قدر و منزلت واقعی عمیق ترین بازی و شاید برترین بازی تاریخ را می دانید…

بگذارید تا از ابتدای افسانه آغاز کنیم.  بازی Bioshock که استودیو Irrational Games وظیفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بود، تنها عنوان این لیست است که در کنار نامش از ژانر “وحشت” استفاده نمی کنند ولی خب المان های ترسناکش واقعا از بسیاری از عناوین سبک وحشت هم مخوف تر و قابل لمس تر هستند و نوعی ترس روانی خاص در کل بازی همراه شماست.  Bioshock در سال ۲۰۰۷ و سپس در طول سال های بعد تا به امروز، برای پلتفرم های Microsoft Windows ,Xbox 360 ,Xbox One ,PlayStation 3 ,PlayStatio و چندین پلتفرم دیگر منتشر گردیده است و وظیفه انتشار این بازی را کمپانی ۲K Games بر عهده دارد. داستان این بازی در شهری به نام رپچر رخ می دهد. شهری در اعماق اقیانوس که ایده‎ های بزرگی را در بطن خود داشته است، ایده‎هایی از تاسیس یک آرمان ‎شهر بر اساس افکار یک ایدئالیست و یک شخص آرمان‎ گرا به نام اندرو رایان. فردی که بی‎شک یک نابغه بود و اگر نبوغ خود را در راه‎ های بهتری غیر از جدا کردن جامعه‎ای از مردم برای بردن به یک آرمان‎شهر، به کار می‎گرفت می ‎توانست یکی از برترین افراد تاثیر گذار تاریخ بشریت باشد. وقتی به تفکرات و ایده‌ های اندرو رایان می‌ نگریم و صحبت‌ های وی را مطالعه می کنیم، بی‌شک به نبوغ و عزم بالای وی برای رساندن بشریت به آزادی و دادن حق انتخاب به همه و از بین بردن اختلاف طبقاتی، پی می‌ بریم اما این نبوغ در راه صحیحی استفاده نشد و در نهایت به یک تراژدی ختم شد، به آرمان شهری که تبدیل به فاجعه بشری و شکست محض شد. با چه امید و آرزوهایی مردم پای به این شهر گذاشتند و در جستجوی کمال و رستگاری دست در دست خانواده هایشان زندگی در رپچر را آغاز کردند و گمان می‎بردند که فرزاندانشان چه عاقبت بخیر، فرهیخته، موفق و باعث افتخار بشریت خواهند گردید اما چه گمان می‎کردند و چه شد. همین مردم مدتی بعد وحشیانه در شهر به جان هم افتاده بودند و بر سر ذره‎ای Adam به راحتی یکدیگر را پاره پاره می‎کردند و قتل و غارت، تمدن و فرهنگ آن‎ها شده بود. ساختمان‎های شیک و زیبا، تالارهای پر طمطراق و اعیانی، نماهای جذاب و که در جای جای رپچر به چشم می‎خوردند، همه و همه حکایت از آرزوهای بزرگی داشت که اندرو رایان برای این شهر و ساکنین آن در سر می‎پرورانده است و قرار بوده تا بهنرین جامعه انسانی که تاکنون در دنیا وجود داشته است در اعماق اقیانوس شکل بگیرد و سرنوشت نسل بشر را تغییر دهد، اما چه زود این رویاها، کابوسی مرگبار شدند و چه زود آرمان‎های شکل دادن تمدن ایده‎آل تبدیل به آرزویی محال شدند.  بایوشاک مصداق بارز هنر ناب، تعریف کامل بازی بی نقص و برترین نماینده هنر و صنعتی به نام بازی های رایانه ای در دنیا برای نشان دادن زیبایی های آن است. ساخته مردی که عمر و جوانی خود را پای آن ریخت و از شیره وجودش برای آن مایه گذاشت و سرانجام نیز ساخت این سری پیرش کرد.

گر یک بازی باشد که بعد از انجام آن تا آخر عمرتان به گیمر بودن افتخار کنید و برای غیر گیمرها افسوس بخورید که آن را ندارند، آن بازی فقط و فقط و فقط Bioshock است و بس… این را بدانید که فکر شما و دنیای گیمری شما قبل از Bioshock و بعد از Bioshock با هم فرق خواهد داشت و دیگر آن گیمر قبل نیستید. تازه می فهمید که “واای خدای من، این دیگر چه بود. تا آخر عمرم همچین داستان و فضایی نخواهم دید” و درست هم فکر می کنید زیرا نخواهید دید.

استاد کن لوین خیلی بیشتر از یک انسان عادی یا یک بازیساز صرف، می فهمد و می داند و دغدغه اجتماعی دارد، برای همین هم غمگین و پیر می شود. دانستن درد است و وقتی Bioshock بازی کنید تازه می فهمید کن لوین چقدر می داند. تازه می فهمید که ذهن و هنر یک بازیساز تا کجا می رود. مانند لوین یک یا دو نفر در کل تاریخ این صنعت و هنر داریم و نه بیشتر. ولی حیف از ما… حیف از ما که هیچ گاه قدردان نیستیم و باز هم بین بایوشاک و فلان بازی همین فلان بازی را انتخاب می کنیم زیرا نمی خواهیم فکر کنیم. نمی دانیم که بایوشاک هر چقدر هم ما را به فکر وادارد باز هم یک شوتر است که گیم پلیش به تنهایی تمام شوترهایی که بازی کرده ایم را در جیب چپش می گذارد. وقتی یک الماس دارید سراغ جواهرات بدلی نروید. استاد لوین وجود خود را پای بایوشاک گذاشت و به همین خاطر هم هست که با تمام وجود عاشق و دلباخته بایوشاک می شویم. مقداری که آن را تجربه کنید دیگر راه بازگشتی از آن نیست زیرا تازه می فهمید این مرد بزرگ، این نابغه، چه الماسی ساخته است. بازی های ۳ گانه بایوشاک عناوینی هستند که انگار هر بار بازی می کنید تازه چیز جدیدی یاد می گیرید و بازی برای شما نکته و فلسفه جدیدی را رو می کند که شما را به فکر وا می دارد و همچنین با گیم پلی فوق العاده متنوع خود و تعداد بسیار زیاد روش هایی که می توانید در مبارزات استفاده نمایید، ارزش تکرار بسیار بالایی می یابد و هرگز برای شما خسته کننده نمی شود.

خیلی بازی ها نمره کامل گرفته اند، به شخصه به چند بازی نمره کامل و ۱۰ داده ام، اما امتیاز ۱۰ Bioshock زمین تا آسمان فرق دارد. Bioshock از شما فکر می خواهد. Bioshock قوه تخیلتان را به کار می کشد. Bioshock شما را عاشق بازی می کند و عاشق فکر کردن به بازی ها. داستانی مانند Bioshock را تا به حال ندیده اید و نخواهید دید. قدر ۳ گانه ای که اکنون در نسل ۸ دارید را بدانید، ۳ گانه ای که با پول یک بازی چیزی فراتر از ۱۰۰ بازی به شما می آموزد و ۳ عنوان را به دست می َآورید که شاید ۱۰ بار بازی کنید.

سازندگان Bioshock با خلق ترکیبی شاهکار و بی نقص از یک بازی عمیق اکشن اول شخص با برخی المان های خاص وحشت موفق شدند تا تحسین تمامی صنعت بازی از جمله منابع معتبر گیمینگ و بازیبازان را برانگیزند و Bioshock موفق شد تا پس از انتشار بازخوردهایی فراتر از شاهکار را دریافت نماید.  بازی بلافاصله تبدیل به یکی از برترین عناوین آن سال شد و همه جا صحبت از آن بود و در تمامی منابع و مجامع خبری معتبر تحسین و تحسین و تحسین بود که از بایوشاک و کن لوین سازنده جوان آن می شنیدیم. امتیازات فوق العاده یکی پس از دیگری برای بازی اعلام می شدند که برخی از مهمترین آنها شامل امتیاز ۱۰۰ از وبسایت گیم اسپای، امتیاز ۱۰۰ وبسایت یوروگیمر، امتیاز ۱۰۰ وبسایت گیم شارک، امتیاز ۹۷ وبسایت IGN و امتیاز ۹۰ گیم اسپات بودند که همگی نشان از عنوانی فراتر از یک شاهکار داشتند. این بازی نهایتا از مجموع نقد ها و نمرات خود، امتیاز متای رویایی ۹۶/۱۰۰ کسب نمود تا به این ترتیب به عنوان یکی از برترین عناوین کل تاریخ گیم شناخته شود. باید بگویم خیلی بازی ها شاهکار هستند، خیلی بازی ها نمره کامل گرفته اند، به شخصه به چند بازی نمره کامل و ۱۰ داده ام  اما امتیاز ۱۰ Bioshock زمین تا آسمان فرق دارد. Bioshock از شما فکر می خواهد. Bioshock قوه تخیلتان را به کار می کشد. Bioshock شما را عاشق بازی می کند و عاشق فکر کردن به بازی ها. داستانی مانند Bioshock را تا به حال ندیده اید و نخواهید دید. قدر ۳ گانه ای که اکنون در نسل ۸ دارید را بدانید، ۳ گانه ای که با پول یک بازی چیزی فراتر از ۱۰۰ بازی به شما می آموزد و ۳ عنوان را به دست می َآورید که شاید ۱۰ بار بازی کنید. خلق کردن عنوانی مثل Bioshock تنها و تنها از ذهن یک نابغه با دیدی وسیع نسبت به مسائل اجتماعی، عرف، ارزش‎ها، ضد ارزش‎ها و هنجارها بر می‎آید که خاطری نگران دارد. شخصی که همواره پیچش مو را می‎بیند، می‎تواند عمق فاجعه و کنه مطلب را درک کند.

Bioshock معنا و مفهوم یک اثر هنری است. نه تنها یک بازی بلکه یک اثر هنری کامل که متعلق به کل جامعه هنر در دنیاست و نه فقط هنر بازی های رایانه ای. Bioshock هرگز نیازی به خودنمایی و از خود تعریف کردن ندارد و سازنده اش هم در کمال تواضع هیچ گاه از بازی اش کوچکترین تعریفی نکرده است زیرا استاد لوین می داند که بازی اش، خود معنای هنر ناب است و اگر تعریف کردن شایسته یک بازی باشد، آن بایوشاک است و بس.

اصولا اعتقاد لوین بر این است که ایده‌آل گرایی و کمال‌طلبی بیش از حد توسط انسان و جدا کردن عده‌ای خاص برای شهری خاص و زندگی خاص، همواره اثر معکوس خواهد داشت و باعث به بار آمدن فاجعه‌ای انسانی خواهد شد. دلیل این موضوع آن است که انسان خود، کامل نیست و نمی‌تواند که به دنبال زندگی کامل و بدون نقص باشد، حال هرچقدر که برای دستیابی به آن سخت تلاش کند… رپچر به قدری زیبا و استادانه توسط استاد کن لوین خلق شده است که مو لای درز آن نمی‎رود و از هر نظر با فکر و حساب شده ساخته و پرداخته شده است و از هر نظر شهری کامل است. Bioshock معنا و مفهوم یک اثر هنری است. نه تنها یک بازی بلکه یک اثر هنری کامل که متعلق به کل جامعه هنر در دنیاست و نه فقط هنر بازی های رایانه ای. Bioshock هرگز نیازی به خودنمایی و از خود تعریف کردن ندارد و سازنده اش هم در کمال تواضع هیچ گاه از بازی اش کوچکترین تعریفی نکرده است زیرا استاد لوین می داند که بازی اش، خود معنای هنر ناب است و اگر تعریف کردن شایسته یک بازی باشد، آن بایوشاک است و بس. تردیدی نیست که بازی Bioshock تا همیشه جزو بازی های شاهکار دارای المان های وحشت در سبک اول شخص قلمداد می شود و  این عنوان زیبا در لیست ما از “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” جایگاه هفتم را به خود اختصاص داده است.

۶ –  SOMA

SOMA

سازنده: Frictional Games

ناشر: Frictional Games

ژانر:  First Person Survival horror

پلتفرم مقصد: Linux ,Microsoft Windows ,OS X ,PlayStation 4 ,Xbox One

سال انتشار: ۲۰۱۷

امتیاز متا: ۸۴/۱۰۰

SOMA عنوانی بود که از همان زمان معرفی امید بسیار زیادی به آن می رفت و دلیل این امید، نام استودیو سازنده بازی یعنی Frictional Games بود که خالق یکی از برترین عناوین وحشت تاریخ یعنی Amnesia: The Dark Descent است که واقعا عنوانی بی ‎نظیر بود و به بهترین شکل ممکن ترس را در جان ما نهادینه می ‎کرد! SOMA عنوان خیلی جذابی به نظر می‎ رسید و پس از انتشار نیز متوجه شدیم که این جذابیت قلابی نبوده است و بازی به واقع جذاب و ترسناک است. بازی SOMA که همان طور که گفته شد استودیو Frictional Games وظیفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بود، مثل تمامی عناوین این لیست یک بازی در ژانر اول شخص وحشت به حساب می آید که در سال ۲۰۱۷ برای پلتفرم های Linux ,Microsoft Windows ,OS X ,PlayStation 4 و Xbox One منتشر گردید. لازم به ذکر است که وظیفه انتشار این بازی را نیز خود Frictional Games بر عهده داشت. SOMA یک داستان منحصر به فرد در سبک اول شخص وحشت sci-fi که کاملا از هم‎ سبک‎ ها و بازی ‎های هم ‎رده خود متمایز است را به بهترین شکل برای ما بازگو می‎ کند. درست است که بالارفتن ضربان قلب هنگامی که توسط یک ربات غول ‎پیکر تعقیب می‎ شوید بسیار جذاب و سرگرم کننده است ولی در حقیقت این داستان و روایت بی‎ نظیر SOMA است که باعث ‎می شود برخلاف اکثر عناوین این روزها، تا مدتی پس از تمام کردن بازی هنوز به آن فکر کنید. برخلاف عنوان Amnesia: The Dark Descent، در بازی SOMA شاهد پروتاگونیستی (شخصیت اصلی) هستیم که یک پیشینه مشخص دارد و دارای شخصیتی است که کاملا نسبت به اتفاقات وحشتناکی که در طی مسیرش در PATHOS-II برای وی رخ می‎ دهند واکنش نشان می ‎دهد. به همین ترتیب تمامی حرکات و فعالیت‎ ها و تصمیماتی که وی (نام شخصیت اصلی بازی Simon Jarret hsj) می ‎گیرد و با آن ‎ها برخورد می ‎کند پر از معنا و مفهوم هستند. به طرز عجیب و شگفت ‎آوری PATHOS-II یک ایستگاه در زیر آب است که تضاد بسیار زیادی با ایستگاه فضایی که انتظار داشتیم بستر افکار پیاده شده در بازی باشند و تکنولوژی های آینده نگرانه خود را به ما تحویل دهند، دارد. این محیط و این بستر زیر آب حس بسیار قوی از انزوا و تک و تنها بودن را به ما منتقل می‎ کند. SOMA همان سبک گیم پلی Amnesia را در مجموعه‎ ای بسیار زیبا، خطرناک و وحشتناک به نام PATHOS-II پیاده کرده است. خوشبختانه SOMA راه خود را به زیبایی در تاریکی پیش می ‎برد و باعث می ‎شود تا فکر و ذهن بازیباز کاملا تحریک شود و در میان همین افکار است که بازی حس ترس و وحشت خود را به ما القا می‎ کند که این کار به زیبایی و با هوشمندی هر چه تمام ‎تر سازندگان انجام شده است. از انواع و اقسام محیط‎ های دربسته بازی گرفته تا قعر اقیانوس، چه در زمینه گرافیکی و چه در زمینه صداگذاری، SOMA فوق ‎العاده به نظر می ‎رسد و کار سازندگان بسیار تحسین ‎برانگیز است. در تجربه چندین ساعته ای که از بازی داشتم اتمسفر خاص بازی همواره من را مشتاق نگاه داشت و هیچ‎ گاه خسته ‎کننده نشد که این به دلیل گرافیک و صداگذاری و طراحی محیط عالی بازی است که در ترکیب با صداگذاری زیبای بازی باعث ایجاد یک اتمسفر تاثیرگذار شده ‎اند.

بسیاری از روبات ‎ها رفتار و صحبت کردن و صدای انسانی دارند و اکثرا احساسات و عواطف انسانی، درد و رفتارهای متفکرانه از خود نشان می‎ دهند. شما بایستی هر چه زودتر و قبل از این که اوضاع خراب شود از PATHOS فرار کنید. این فرار منجر به گرفتن بسیاری از تصمیمات بحث‎ برانگیز در طول بازی برای شما خواهد شد. 

با وجود این که بازی تکنولوژی آینده ‎نگرانه‎ ای دارد، ولی در طول بازی چندین بار پیش آمد که احساس می ‎کردم فشار آب در عمق اقیانوس هر لحظه ممکن است باعث شود که آب از شیشه‎ های ترک خورده ایستگاه و یا دیواره فلزی نه چندان مطمئن آن در برخی قسمت ‎ها وارد محیط بازی شود و در واقع انگار فشار عمق اقیانوس را بازیباز نیز حس می‎ کند. در واقع SOMA در زمینه گرافیک، صداگذاری، داستان و روایت آن فوق ‎العاده عمل می ‎کند و سازنده این نکات عالی را با یک گیم ‎پلی با استایل مخفی ‎کاری ترکیب کرده است و عنوانی با اتمسفر بسیار گیرا و جوی محزون و غم‎ زده پدید آورده است که سرشار است از معانی و مفاهیم عمیق و مختلف. تصمیماتی که در بازی باید بگیرید بسیار چالش ‎برانگیز هستند و در واقع نه تنها به آزاد کردن ذهن شما کمکی نمی ‎کنند بلکه سازندگان هنرمندانه از این تصمیمات در جهت بیشتر درگیر کردن ذهن شما و به چالش کشیدن آن استفاده کافی برده ‎اند و یکی از برترین عناوین این سبک را خلق کرده ‎اند. سازندگان SOMA با خلق ترکیبی کم نقص از قرار دادن تصمیمات سخت و اخلاقی به همراه وحشت و بقا موفق شدند تا تحسین تمامی صنعت بازی از جمله منابع معتبر گیمینگ و بازیبازان را برانگیزند و SOMA موفق شد تا پس از انتشار بازخوردهای مناسبی را دریافت نماید. این بازی نهایتا از مجموع نقد ها و نمرات خود، امتیاز متای بسیار خوب ۸۴/۱۰۰ کسب نمود تا به این ترتیب به عنوان یکی از موفق ترین عناوین اول شخص سبک وحشت در دنیای بازی های رایانه ای شناخته شود. اغلب شخصیت‎ هایی که در بازی با آن ‎ها برخورد خواهید داشت شامل روبات‎ ها و ماشین‎ هایی هستند که در PATHOS-II هستند. بسیاری از این روبات ‎ها رفتار و صحبت کردن و صدای انسانی دارند و اکثرا احساسات و عواطف انسانی، درد و رفتارهای متفکرانه از خود نشان می‎ دهند، من به شخصه واقعا در مورد برخی داستان‎ هایی که در مورد پس ‎زمینه این ایستگاه یاد گرفتم احساساتی شدم. یک رنج خفه کننده و تکنوارگانیک که حسی مثل به دهان داشتن یک پوزه ‎بند است در سراسر محیط ایستگاه پراکنده شده است و ماشین ‎ها و روبات ‎هایی که در آن هستند را تحت تاثیر قرار داده است. شما بایستی هر چه زودتر و قبل از این که اوضاع خراب شود از PATHOS فرار کنید. این فرار منجر به گرفتن بسیاری از تصمیمات بحث‎ برانگیز در طول بازی برای شما خواهد شد. در یک منطقه، شما باید برق را به یک درب بسته منتقل کتید تا بتوانید پیشروی کنید در حالی که یک ربات شکسته در تلاش برای زنده ماندن، باعث انحراف مسیر منبع انرژی اتاق به بدن خود می ‎شود.

در یک منطقه، شما باید برق را به یک درب بسته منتقل کتید تا بتوانید پیشروی کنید در حالی که یک ربات شکسته در تلاش برای زنده ماندن، باعث انحراف مسیر منبع انرژی اتاق به بدن خود می ‎شود. وقتی که دارید با خود می ‎گویید “بی ‎خیال بابا، این که فقط یه ماشینه دیگه” صدای ناله و التماس وی را می ‎شنوید که عاجزانه از شما خواهش می ‎کند وی را از منبع انرژی قطع نکنید در حالی که شما ناگزیر مجبور به این کار می‎ شوید ولی تاثیر غم ‎انگیزی بر روی شما می ‎گذارد. “آیا من فقط یک موجود بی ‎فهم و شعور را کشتم؟ پس چرا عاجزانه التماس می ‎کرد؟”

وقتی که دارید با خود می ‎گویید “بی ‎خیال بابا، این که فقط یه ماشینه دیگه” صدای ناله و التماس وی را می ‎شنوید که عاجزانه از شما خواهش می ‎کند وی را از منبع انرژی قطع نکنید در حالی که شما ناگزیر مجبور به این کار می‎ شوید ولی تاثیر غم ‎انگیزی بر روی شما می ‎گذارد. “آیا من فقط یک موجود بی ‎فهم و شعور را کشتم؟ پس چرا عاجزانه التماس می ‎کرد؟” این فکری بود که تا مدتی بعد از این کار در ذهن من جریان داشت. این تنها قسمت کوچکی از موضوع است و در واقعا تنها نوک یک کوه یخ است که از آب بیرون آمده است و شما می ‎بینید. بازی پر است از تصمیمات و انتخاب ‎های اخلاقی که باید بگیرید و همواره این حس را دارید که شما باعث بسیاری از اتفاقات داخل ایستگاه هستید و تاثیر زیادی بر دنیای بازی دارید. داستان بازی یک لحظه هم شما را به حال خود نمی‎گذارد و همواره در حال ایجاد کردن سوالاتی در ذهن شماست و تفکر شما را بر می‌انگیزد. این افکار که مطمئن هستم به سراغ هر بازی‎بازی که این عنوان را تمام کند می ‎آیند، در مورد یک سری کارها و تصمیمات وحشتناکی است که در بازی به خصوص طی مراحل آخر بازی می ‎گیرید. این حس ترس آمیخته با تفکر و یک ترس ذهنی است که تنها با تعقیب شدن توسط Slender man یا بیرون پریدن یک زامبی از کمد، به آن دست نمی ‎یابید. این وحشت است، حس ترس نابی که هنگام بازی کردن SOMA به شما منتقل می ‎شود و کمتر عنوانی در سبک وحشت، چنین قدرتی را دارد که این ‎گونه ترس عمیقی را که تا مدت ‎ها بعد به آن فکر کنید به شما هدیه می‎ دهد. باید بگویم SOMA یکی از خاص ‎ترین عناوین سبک وحشت است و حس ترس و وحشتی که به بازیباز منتقل می ‎کند شبیه به دیگر عناوینی که اغلب، فقط وحشت ‎های سطحی و ناگهانی را به همراه دارند نیست. حتما می ‎دانید که خوفناک ‎ترین و درگیرکننده‎ ترین نوع ترس، نوعی است که  با ذهن و تفکر شما گره می ‎خورد و شما را به تفکر وا‎ می ‎دارد، تفکری که ترسناک است ولی شما را از آن گریزی نیست چون با ذهنتان آمیخته شده است. چنین عناوینی هر روز و هر ماه در بازار این روزهای بازی ‎های رایانه ‎ای منتشر نمی ‎شوند و عناوین کمیابی هستند که باید قدر آن‎ ها را دانست. تردیدی نیست که بازی SOMA تا همیشه جزو بازی های بسیار باکیفیت First Person Horror قلمداد می شود و  این عنوان زیبا در لیست ما از “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” با شایستگی جایگاه ششم را به خود اختصاص داده است.

۵ –  P.T

P.T

سازنده:  Konami

ناشر:  Konami

ژانر: First Person Survival Horror

پلتفرم مقصد:  Playstation 4

سال انتشار: ۲۰۱۴

امتیاز متا: ندارد

قرار دادن یا ندادن P.T در این لیست خودش یک بحث است و واقعا هم می توان دلایلی آورد که این نام نباید در لیست باشد و هم از طرفی می توان گفت اتفاقا باید حتما حضور داشته باشد. به شخصه عقیده دوم را می پسندم زیرا اگر در این لیست بناست تا ترسناک ترین بازی های اول شخص را نام ببریم و حتی بازی کوتاهی مثل Slender را هم در آن قرار داده ایم، پس بدون شک P.T که به معنای واقعی خوفناک و هراس انگیز است نیز بایستی در لیست ما حاضر باشد. P.T دمویی فوق‌العاده وحشتناک از یک عنوان با نام Silent Hills بود که بدون معرفی قبلی و بدون این که کسی برای آن آماده باشد در شبکه پلی‌استیشن قرار گرفت. توجهات وقتی بیشتر به این عنوان جلب شد که اعلام گردید آقای هیدئو کوجیمای افسانه‌ای و گیلرمو دل توروی مشهور کار ساخت آن را بر عهده دارند و نقش اول آن را نیز Norman Ridus، شخصیت محبوب داریل در سری The Walking Dead شبکه AMC ایفا می‌کرد.

هرچند P.T رفته است و احتمالا دیگر هیچ‌گاه خبری از آن نخواهد بود ولی این دمو و بازی که قرار بود در این چارچوب ساخته شود هیچ‌گاه فراموش نخواهد شد و تا همیشه کونامی به خاطر آن بدو بیراه می شنود و لعن و نفرین می شود که کاملا هم لایقش است! دموی زیبای P.T با وجود کوتاه بودن و یک بازی کامل حساب نشدن، در لیست ما در جایگاه پنجم قرار می گیرد. وای که اگر ساخته می شد اکنون در جه جایگاهی بود….

پس از کلی خوشحالی و امیدی که در جامعه بازی‌بازان به جهت ساخت این بازی ایجاد شد ناگهان این دمو از شبکه پلی‌استیشن حذف شد و مشخص گردید که به لطف کونامی فلان فلان شده! و اختلاف این کمپانی با هیدئو کوجیما (که در نهایت به جدایی کوجیما انجامید)، به طور کلی این بازی کنسل و ساخت آن متوقف شد. جالب است که قبل از انتشار بازی رزیدنت اویل ۷ و به خاطر زاویه اول شخصی که گیم پلی این نسخه داشت برخی آن را با  Silent Hills و دموی P.T مقایسه می کردند که کپکام با بیان این که نسخه هفتم رزیدنت اویل حتی قبل از وجود آن عنوان در حال ساخت بوده است به شایعات پایان داد و هر گونه موردی را مبنی بر استخدام اعضای مشغول در ساخت آن بازی برای نسخه هفتم اویل را رد کرد.

ترس در این دمو از آن ترس‌هایی بود که بسیار بسیار در دنیای بازی ‌های رایانه ‌ای کم شده است و به همین خاطر هم همگان منتظر آن بودند. به پایان رساندن این دمو به دلیل تصادفی ایجاد شدن برخی اتفاقات کار سختی بود  بود. بعد از مدت زیادی که از حذف شدن این دمو می‌گذرد و مدت آن نیز نسبتا کوتاه بود، ولی هنوز که هنوز است بازی ‌‌بازان در مورد آن و تئوری‌ های مرتبط با پازل نهایی و مبهم این دموی فوق ‌العاده صحبت می ‌کنند،

P.T که مدت هاست دیگر قابل دانلود نیست، از آن دست بازی‌هایی بود (دمو) که به طرز نبوغ‌ آمیزی ترس زیر پوستی را به شما القا می‌کرد و شما را از لحاظ روانی تحت تاثیر قرار می‌داد. ترس در این دمو از آن ترس‌هایی بود که بسیار بسیار در دنیای بازی ‌های رایانه ‌ای کم شده است و به همین خاطر هم همگان منتظر آن بودند. به پایان رساندن این دمو به دلیل تصادفی ایجاد شدن برخی اتفاقات کار سختی بود  بود. بعد از مدت زیادی که از حذف شدن این دمو می‌گذرد و مدت آن نیز نسبتا کوتاه بود، ولی هنوز که هنوز است بازی ‌‌بازان در مورد آن و تئوری‌ های مرتبط با پازل نهایی و مبهم این دموی فوق ‌العاده صحبت می ‌کنند، حتی بیشتر از یک بازی کامل. هرچند P.T رفته است و احتمالا دیگر هیچ‌گاه خبری از آن نخواهد بود ولی این دمو و بازی که قرار بود در این چارچوب ساخته شود هیچ‌گاه فراموش نخواهد شد و تا همیشه کونامی به خاطر آن بدو بیراه می شنود! دموی زیبای P.T با وجود کوتاه بودن و یک بازی کامل حساب نشدن، بدون شک یکی از ترسناک ترین ها در تاریخ بازی های رایانه ای به حساب می آید و در لیست ما از برترین عناوین سبک وحشت در جایگاه پنجم قرار می گیرد. وای که اگر ساخته می شد اکنون در جه جایگاهی بود….

۴ –  Outlast

Outlast

سازنده:  Red Barrels Studio

ناشر: Red Barrels

ژانر:  First Person Survival Horror

پلتفرم مقصد:PlayStation 4, Nintendo Switch, Xbox One, Microsoft Windows, Linux, Macintosh operating systems

سال انتشار: ۲۰۱۳

امتیاز متا: ۸۰/۱۰۰

داشتن یک ایده و یک پلان جذاب برای یک بازی رایانه ای آن هم در ژانر وحشت تنها مقداری از قضیه است و در واقع بهترین ایده برای یک بازی ترسناک نیز اگر خوب پیاده نشود تبدیل به یک بازی ضعیف خواهد شد که ایده خوبی را خراب کرده است. اما وقتی ایده ای جذاب در یک بازی ترسناک با گیم پلی عالی و فضاسازی فوق العاده، پیاده شود آن گاه است که عنوانی مانند Outlast خلق می گردد. ایده گیر افتادن در یک تیمارستان روانی که شایعاتی مبنی بر انجام آزمایشات عجیب و غریب و خوفناک بر روی مریض ‌های آن به بیرون درز کرده است، ترسناک و جذاب است و البته همان طور که گفته شد برای یک بازی با چنین ایده ‌ای، مهم درست پیاده کردن ایده در قالب داستان و گیم ‌پلی است. در عمل نیز سازندگان بازی Outlast موفق شدند تا به بهترین شکل، ایده گفته شده را در قالب یک بازی سبک وحشت پیاده کنند و یکی از برترین عناوین ترسناک را در تاریخ صنعت بازی‌های رایانه ‌ای به مخاطبین سبک وحشت هدیه دهد. هدیه ‌ای فوق‌العاده ترسناک و مرموز و نفس ‌گیر.  بازی Outlast که Red Barrels Studio وظیفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بود، مثل تمامی عناوین این لیست یک بازی در ژانر وحشت اول شخص به حساب می آید که در سال ۲۰۱۳ برای پلتفرم های PlayStation 4, Nintendo Switch, Xbox One, Microsoft Windows, Linux و Mac منتشر گردید. لازم به ذکر است که وظیفه انتشار این بازی را کمپانی Red Barrels بر عهده داشت.

وقتی ایده ای جذاب در یک بازی ترسناک با گیم پلی عالی و فضاسازی فوق العاده، پیاده شود آن گاه است که عنوانی مانند Outlast خلق می گردد.

شما در بازی هیچ وسیله دفاعی ندارید، هیچ گزینه‌ای غیر از فرار و مخفی شدن از دست روانی‌ها و موجودات ساکن بیمارستان ندارید و به دفعات لحظات ترسناک و وحشت ‌انگیزی در بازی برای شما اتفاق می‌افتد که نشان از پیمودن مسیر درست توسط سازندگان در خلق یک عنوان سبک وحشت دارند. با این که وقتی به اواخر بازی نزدیک می‌شویم Outlast کمی ره خود را گم می‌کند، ولی به هر حال یک عنوان فوق‌العاده عالی و ضروری برای کسانی است که می‌خواهند ترس معنی ‌داری را در بازی تجربه کنند و البته بسته الحاقی این بازی یعنی Whistleblower از خود بازی نیز عملیات ترساندن شما را بهتر انجام می‌دهد. Outlast  موفق شد طرفداران بسیار زیادی را برای خود دست و پا کند و این تعداد، مخصوصا با رایگان شدن یک ماهه این بازی برای کاربران پلی استیشن پلاس، بیشتر هم شد و خیلی از کسانی که نمی‌خواستند بازی را بخرند نیز آن را تجربه کرده و شیفته این سری شدند. سازندگان Outlast با خلق ترکیبی کم نقص از المان های ژانر وحشت و پیاده کردن آن در بستر یک تیمارستان روانی مخوف موفق شدند تا تحسین تمامی صنعت بازی از جمله منابع معتبر گیمینگ و بازیبازان را برانگیزند و Outlast موفق شد تا پس از انتشار بازخوردهای بسیار مناسبی را دریافت نماید.

ایده گیر افتادن در یک تیمارستان روانی که شایعاتی مبنی بر انجام آزمایشات عجیب و غریب و خوفناک بر روی مریض ‌های آن به بیرون درز کرده است، ترسناک و جذاب است و البته همان طور که گفته شد برای یک بازی با چنین ایده ‌ای، مهم درست پیاده کردن ایده در قالب داستان و گیم ‌پلی است. در عمل نیز سازندگان بازی Outlast موفق شدند تا به بهترین شکل، ایده گفته شده را در قالب یک بازی سبک وحشت پیاده کنند و یکی از برترین عناوین ترسناک را در تاریخ صنعت بازی‌های رایانه ‌ای به مخاطبین سبک وحشت هدیه دهد. هدیه ‌ای فوق‌العاده ترسناک و مرموز و نفس ‌گیر.

Outlast نهایتا از مجموع نقد ها و نمرات خود، امتیاز متای بسیار خوب ۸۰/۱۰۰ کسب نمود تا به این ترتیب به عنوان یکی از موفق ترین عناوین اول شخص سبک وحشت در دنیای بازی های رایانه ای شناخته شود و طرفداران زیادی را به سمت خود جذب نماید. نسخه دوم بازی نیز در نسل هشتم منتشر گردید و با این که از دیدگاه منتقدان و بازیبازان موفقیت بازی اول و بسته الحاقی آن را کسب نکرد اما باز هم یک بازی بسیار خوفناک و وهم انگیز بود که جزو برترین ها در ژانر خود قلمداد می شود. صداگذاری و موسیقی در یک عنوان سبک وحشت از هر بازی دیگری مهم تر هستند و می توانند باعث موفقیت یا شکست عنوانی در این سبک شوند. صدا نقش بسیار مهمی در ترساندن بازیبازان ایفا می کند و حتی گاهی از دیدن نیز وحشتناک تر است. تنها صدای موجودات و نکرومورف های دد اسپیس را که از دور می شنیدیم و موسیقی متن آزار دهنده و دلهره انگیز آن را به یاد بیاورید و یا جیغ های خوفناک آنها را که از دیدن هر هیولایی ترسناک تر بودند و مو به تن آدم سیخ می کردند. بی شک صداگذاری عالی یک بازی وحشت می تواند حتی یک بازی معمولی این سبک را بسیار با کیفیت تر از ان چه که هست نشان دهد و همین طور برعکس، یک صداگذاری ضعیف و بی کیفیت حتی می توان یک بازی خوب را نیز خراب کند. یکی از دلایلی اصلی خوفناک بودن عنوانی مانند Outlast بدون شک صداگذاری مخوف آن بود که باعث می شد بازی چند برابر از آن یازی که هست ترسناک تر شود.  تردیدی نیست که بازی Outlast تا همیشه جزو بازی های بسیار باکیفیت در ژانر First Person Horror قلمداد می شود و  این عنوان زیبا در لیست ما از “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” با شایستگی جایگاه چهارم را به خود اختصاص داده است.

۳ –  Alien: Isolation

Alien: Isolation

سازنده:  Creative Assembly

ناشر:  Sega

ژانر:  Action-adventure, stealth, survival horror

پلتفرم مقصد: Microsoft Windows ,PlayStation 3 ,PlayStation 4 ,Xbox 360 ,Xbox One ,Linux ,OS X

سال انتشار: ۲۰۱۴

امتیاز متا: ۸۱/۱۰۰

Alien isolation بی شک یکی از زیباترین عناوینی است که تاکنون بر اساس فرنچایز Alien ساخته شده است و همچنین این بازی در سبک وحشت و به نوعی وحشت بقا نیز یکی از عناوین بسیار قدرتمند و جذاب محسوب می شود که تجربه آن برای طرفداران ترس و هیجان بسیار لذتبخش است. یکی از دلایل اصلی خاص بودن این بازی آن است که بر خلاف دیگر بازی ها و مدیاهای این فرنچایز که در آن ها با تعداد زیادی از بیگانگان خوفناک طرف هستیم، در Alien isolation تنها ماییم و یک عدد از این بیگانگان یا Xenomorph. یعنی در حقیقت در این بازی کشتن زینومورف در کار نیست و فقط باید از دست او بگریزید تا شما را نبیند. همین موضوع نیز Xenomorph را به مخوف ترین بیگانه این سری تبدیل کرده است که در یک لحظه می تواند شما را به دیار باقی رهسپار کند! بازی Alien: Isolation که استودیو Creative Assembly وظبفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بود، مثل تمامی عناوین این لیست یک بازی در ژانر اول شخص وحشت به حساب می آید که در سال ۲۰۱۴ و به صورت یک بازی میان نسلی برای پلتفرم های Microsoft Windows ,PlayStation 3 ,PlayStation 4 ,Xbox 360 ,Xbox One ,Linux و OS X منتشر گردید. لازم به ذکر است که وظیفه انتشار این بازی را کمپانی Sega بر عهده داشت. Alien Isolation یک بازی عالی بود و شخصیت اصلی آن یعنی Amanda Ripley یکی از اصلی‌ ترین دلایل عالی بودن این عنوان Amanda Ripley است. وی دختر شخصیت اصلی فیلم اریجینال “بیگانه” یعنی Ellen Ripley است که در عنوان Alien Isolation درگیر ماجرایی خوفناک برای بقا می‌شود که کوچکنرین اشتباهی از سوی او تنها و تنها یک معنی دارد و آن، مرگی سخت و دردناک است. کاری که Amanda Ripley در این عنوان زیبا انجام داد از تمامی فعالیت‌های قهرمانانه، شجاعانه‌ تر و مخوف‌ تر بود و در واقع فقط و فقط هوش فوق‌ العاده بالای وی را به ما نشان داد. وی یک مهندس خبره و کاربلد است که خوب می‌ داند از هر ایتم و وسیله به ظاهر به درد نخوری چطور به نفع خود استفاده کند و برای بقا بجنگد.

هر چه در طول بازی پیش می‌روید انگار حس می شود که یک رابطه نامرئی بین بیگانه و آماندا شکل گرفته است که واقعا عجیب است و انگار حالتی از ترس و احترام و شرافتمندانه مردن بین آن‌ها در جریان است که هر چند اینطور هم نباشد ولی چنین فضایی را حس خواهید کرد. بله… در واقع نکته جالب در مورد Alien Isolation آن است که در بازی انگار یک رابطه عجیب بین زینمومورف و شخصیت اصلی بازی شکل می گیرد و گویی بین این دو، نوع خاصی از ارتباط لازم و ملزوم بر قرار می شود، زیرا که هر دو می دانند که فقط آن ها در این مکان هستند و انگار هر دو به هم احتیاج دارند تا سرپا باشند و تلاش کنند. انگار که بیگانه می‌داند بدون وجود آماندا او نیز معنایی نخواهد داشت.

 آماندا به به همراه یک بیگانه بسیار باهوش (با رفتاری بسیار طبیعی و هوشمندانه که واقعا چنین هوش مصنوعی را در کمتر عنوانی تا به حال دیده‌ایم) عنوانی را شکل دادند که در لیست برترین بازی‌ های سال اکثر سایت‌ ها و مراسم معتبر جای داشت و درخشیدن یک شخصیت در چنین عنوانی که اصلی‌ ترین رابطه وی با یک بیگانه مرگبار است بسیار سخت‌ تر از دیده شدن یک شخصیت در یک عنوان پر از افراد و روابط گوناگون است. جالب این‌جاست که هر چه در طول بازی پیش می‌روید انگار حس می شود که یک رابطه نامرئی بین بیگانه و آماندا شکل گرفته است که واقعا عجیب است و انگار حالتی از ترس و احترام و شرافتمندانه مردن بین آن‌ها در جریان است که هر چند اینطور هم نباشد ولی چنین فضایی را حس خواهید کرد. بله… در واقع نکته جالب در مورد Alien Isolation آن است که در بازی انگار یک رابطه عجیب بین زینمومورف و شخصیت اصلی بازی شکل می گیرد و گویی بین این دو، نوع خاصی از ارتباط لازم و ملزوم بر قرار می شود، زیرا که هر دو می دانند که فقط آن ها در این مکان هستند و انگار هر دو به هم احتیاج دارند تا سرپا باشند و تلاش کنند. انگار که بیگانه می‌داند بدون وجود آماندا او نیز معنایی نخواهد داشت. در بازی بایستی فقط از دست این موجود مخوف فرار کنید زیرا که مبارزه و .. با او در کار نیست و یک بار که شما را ببیند و به شما حمله کند کشته خواهید شد و باید مجددا کار را آغاز کنید. همین موضوع که زینومورف در این بازی غیر قابل کشتن است باعث شده تا استرس و اضطراب بسیار بالاتر رود و هر لحظه ترس از حضور وی را در نزدیکی خود حس کنید و البته خوب هم می دانید که وقتی شما را پیدا کند کارتان تمام است و با یک حمله کشته می شوید. سازندگان Alien: Isolation با خلق ترکیبی کم نقص از المان های وحشت خالص و وارد کردن استرس شدید با مکانیک مخفی کاری، موفق شدند تا تحسین تمامی صنعت بازی از جمله منابع معتبر گیمینگ و بازیبازان را برانگیزند و Alien: Isolation موفق شد تا پس از انتشار بازخوردهای مناسبی را دریافت نماید. این بازی نهایتا از مجموع نقد ها و نمرات خود، امتیاز متای بسیار خوب ۸۱/۱۰۰ کسب نمود تا به این ترتیب به عنوان یکی از موفق ترین عناوین اول شخص سبک وحشت در دنیای بازی های رایانه ای شناخته شود و طرفداران زیادی را به سمت خود جذب نماید.

در بازی بایستی فقط از دست این موجود مخوف فرار کنید زیرا که مبارزه و .. با او در کار نیست و یک بار که شما را ببیند و به شما حمله کند کشته خواهید شد و باید مجددا کار را آغاز کنید. همین موضوع که زینومورف در این بازی غیر قابل کشتن است باعث شده تا استرس و اضطراب بسیار بالاتر رود و هر لحظه ترس از حضور وی را در نزدیکی خود حس کنید و البته خوب هم می دانید که وقتی شما را پیدا کند کارتان تمام است و با یک حمله کشته می شوید.

حتی یک لحظه اشتباه از سوی شخصیت اصلی بازی و در واقع شما، برابر با زنده زنده خورده شدن توسط بیگانه داستان بازی بود و واقعی‌ گرایی بازی در کنار هوش مصنوعی بی‌ نظیر بیگانه کاری کرده‌ بودند تا بازی از هر عنوان دیگری پر استرس تر به نظر برسد و مجال هیچ اشتباهی را به وی نمی‌داد. همان طور که اگر ما نیز در چنین شرایطی گیر بیافتیم قطعا با یک اشتباه خواهیم مرد و جایی برای کماندو بازی و اسلحه گرفتن و به رگبار بستن بیگانه ها نخواهیم داشت. اضطراب و قدرت و استقامت و ترس را با هم می‌شد در چهره و شخصیت Amanda در بازی دید. حس و حال زمانی که در مناطق تاریک و مخوف بازی به آرامی حرکت می کنید و مدام چشمتان به صفحه سنسورتان است که مبادا زینومورف به شما نزدیک شود را تنها کسانی درک می کنند که این بازی را تجربه کرده باشند و استرس واقعی که این عنوان زیبا به بازیباز منتقل می کند را کاملا درک کرده باشند. مخصوصا زمانی که متوجه می شوید زینومورف نزدیک شماست و قلبتان از هیجان شروع به تپیدن شدید می کند و با دستپاچگی دنبال این هستید که راه فرار و مخفیگاهی پیدا کنید و جان خود را حفظ کنید. به حدی سازندگان حس استرس و ترس را در این عنوان، واقعی و با کیفیت به بازیباز منتقل می کردند که گاها انگار یادمان می رفت در حال تجربه یک “بازی” هستیم و به واقع گویی می خواستیم خودمان از چنگال زینومورف فرار کنیم. تردیدی نیست که بازی Alien: Isolation تا همیشه جزو برترین عناوین ژانر First Person Horror قلمداد می شود و  این عنوان زیبا در لیست ما از “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” با شایستگی جایگاه سوم را به خود اختصاص داده است.

۲ –  Resident Evil 7: Biohazard

Resident Evil 7: Biohazard

سازنده:  Capcom

ناشر:  Capcom

ژانر:  Survival Horror

پلتفرم مقصد:  Microsoft Windows ,Xbox One ,Playstation 4

سال انتشار: ۲۰۱۷

امتیاز متا: ۸۶/۱۰۰

از همان زمانی که نسخه هفتم بازی رزیدنت اویل معرفی شد و سازندگان بازی اطلاعاتی را در مورد ان در اختیار بازیبازان قرار دادند بحث و گمانه زنی ها در مورد موفقیت یا عدم موفقیت این بازی شروع شد و همگی در شک و تردید به سر می بردند که ایا Resident Evil 7:Biohazard خواهد توانست سری از نفس افتاده رزیدنت اویل را نجات دهد و نام کپکام را دوباره بر سر زبان ها بیاندازد یا خیر؟ البته به واقع نیز بازیبازان حق داشتند که این گونه فکر کنند زیرا که همه چیز و همه چیز در بازی Resident Evil 7:Biohazard با عناوین همیشگی این سری فرق داشت. داستان بازی کاملا دگرگون شده و هیچ شخصیت آشنایی در آن به چشم نمی خورد. زاویه دوربین بازی که همیشه به سوم شخص بودن آن در یک عنوان سری اصلی اویل عادت کرده ایم، به صورت اول شخص در آمده و هیچ شباهتی به عناوین قبلی ندارد. این دو تغییر به قدری بزرگ بودند که انگار کل بازی را نسبت به عناوین قبلی عوض کرده بودند و به واقع نیز همین طور بود. به همین دلیل هم بود که نظرات بسیار ضد و نقیضی از سوی طرفداران این سری به گوش می رسید و عده ای کاملا موافق و عده ای کاملا مخالف این تغییرات اساسی در بازی بودند و البته به هیچ وجه نمی توانستیم تا در مورد این بازی یک نتیجه گیری کلی انجام دهیم و حتی حدس بزنیم که آیا این عنوان کاملا موفق خواهد بود یا خیر. چاره ای نبود جز این که تا زمان انتشار بازی صبر کنیم و ان را تجربه نماییم و نظر منتقدین و بازیبازان را در سراسر دنیا در مورد این عنوان ببینیم. بازی Resident Evil 7:Biohazard که کپکام وظیفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بود در سال ۲۰۱۷ برای پلتفرم های Playstation 4 ,Xbox One و PC منتشر گردید. لازم به ذکر است که وظیفه انتشار این بازی را نیز مثل هر رزیدنت اویل دیگری کمپانی کپکام بر عهده داشت. در نام بازی برای اولین بار هر دو کلمه “Resident Evil” و “Biohazard” که یکی مربوط به نسخه های غربی و دیگری مربوط به نسخه های ژاپنی بازی بوده است با هم حضور دارند و این بار نام بازی در تمام نسخه ها در دنیا یکسان است.

Resident Evil 7 به هیچ وجه یک عنوان تماما اکشن و به عبارتی یک “فستیوال اکشن و تیراندازی” نیست و این نسخه بیشتر از همیشه در زمینه گیم پلی به ریشه های خود بازگشته است و شاهد یک عنوان وحشت بقای واقعی هستیم.

 داستان Resident Evil 7 Biohazard در سال ۲۰۰۷ رخ می دهد. تقریبا ۴ سال بعد از وقایع نسخه ششم رزیدنت اویل. بازی در شهر دلوی در ایالت لوئیزیانا در جنوب ایالات متحده امریکا دنیال می شود. شخصیت اصلی این بازی اتان وینترز نام دارد که یک شخصیت کاملا جدید برای این سری به حساب می آید و یک شهروند معمولی است که در مقایسه با شخصیت های اصلی قبلی این سری از مهارت های مبارزه ای و تیراندازی خیلی کمتری بهره مند است. اتان در جستجوی یافتن همسر گمشده اش میا است که این جستجو وی را به یک عمارت زراعی متروک می رساند که متعلق به خانواده بیکر است. اگر چه در داستان ارتباط هایی با عناوین قبلی این فرنچایز وجود دارد اما این بازی یک مجموعه کاملا جدید از شخصیت ها را به بازیبازان معرفی می کند که هیچ گاه در این سری حضور نداشته اند. اتان وینترز به نحوی در این عمارت متروک به دام افتاده و اتفاقات وحشتناکی را تجربه می کند که داستان حضور او در اینجا و جستجوی وی برای یافتن همسرش و تلاش برای نجات یافتن از این قتل گاه، پلات اصلی داستانی بازی را تشکیل می دهد. داستان بازی کشش و توانایی لازم برای جذب بازیبازان و طرفداران این سری را داراست و کاملا مناسب برای یک نسخه از سری رزیدنت اویل می باشد. معرفی یک داستان کاملا جدید با شخصیت هایی کاملا جدید که برای اولین بار در این سری حضور دارند یک ریسک بزرگ برای سازندگان این عنوان بوده است اما از آنجایی که به واقع همه می دانستیم که این سری نیاز به یک شوک بزرگ و یک خانه تکانی دارد، این تغییر داستان و شخصیت های جدید همان تحول وشروع دوباره ای بود که سری رزیدنت اویل به آن نیاز داشت.

واقعا نمی میره این مرتیکه نفهم!!

Resident Evil 7: Biohazard  نخستین بازی از فرنچایز رزیدنت اویل است که از نمای اول شخص دنبال می شود. در بازی بایستی در عمارت متروک و خوفناک بیکرها راه خود را باز کنید و چاره ای برای فرار از دست آن دیوانگان آدمکش پیدا کنید که البته به هیچ وجه کار آسانی نیست و چالش های زیادی برای شما در این راه وجود دارند. البته شما نیز در این راه دست خالی نیستید و مانند همیشه در عناوین این سری، بازیباز به انواع سلاح در بازی دسترسی دارد مانند پیستول، شات گان، آتش انداز، مواد منفجره و حتی اره برقی. این سلاح ها برای مبارزه با دشمنان در بازی استفاده می شوند که از آن ها با نام موجودات جهش یافته نام برده شده است. Resident Evil 7 به هیچ وجه یک عنوان تماما اکشن و به عبارتی یک “فستیوال اکشن و تیراندازی” نیست و این نسخه بیشتر از همیشه در زمینه گیم پلی به ریشه های خود بازگشته است و شاهد یک عنوان وحشت بقای واقعی هستیم. در بازی برخی مکانیک های همیشگی سری رزیدنت اویل مانند حل کردن پازل ها و مدیریت منابع و مهمات و همچنین گیاهان دارویی برای پر کردن خط سلامتی وجود دارند که بازی بسیار جذاب می کنند.  صداگذاری شخصیت های بازی عالیست و صداپیشگان بازی به بهترین شکل ممکن از پس نقش خود بر آمده اند و اتان وینترز و خانواده دیوانه بیکر و … همه به بهترین شکل حس و حال نقش خود را به بازیباز منتقل می کنند. همچنین در بازی شنوای یک موسیقی کاملا مناسب برای یک بازی سبک وحشت بقا هستیم و موسیقی بازی کاملا با حال و هوای آن هماهنگ است و حس وحشت و استرس و ناامنی را در شما تشدید می کند. عنوان رزیدنت اویل ۷ در زمینه جلوه های بصری چه از دیدگاه فنی و چه طراحی هنری نیز یک عنوان کاملا با کیفیت و زیباست. در بازی شاهد جلوه های بصری بسیار عالی و کاملا مناسب یک بازی نسل هشتم هستیم که این جلوه های بصری فوق العاده باعث شده اند با واقعی تر به نظر رسیدن همه چیز در بازی، حس ترس و وحشت بسیار بیشتر شود و استرس بیشتری به بازیبازان منتقل شود، مخصوصا با توجه به این که زاویه دید بازی در این عنوان به صورت اول شخص است، در Resident Evil 7 شاهد بازگشت به ریشه های این سری با خلق عمارتی مرگبار و هراس انگیز هستیم که دوباره بازیبازان را تا سرحد مرگ ترسانده  و معنای وحشت بقا را دوباره به این فرنچایز بازگردانده است.  جلوه های بصری فنی و هنری با کیفیت نقش بسیار مهمی را در مخوف تر کردن فضا و اتمسفر بازی برای بازیباز دارد. طراحی هنری بازی نیز چیزی در حد فوق العاده است.

طراحی باس اینجوریاس….

به واقع عمارتی که بازی در آن جریان دارد به خودی خود و بدون وجود هیچ موجودی در آن، ترسناک و مخوف است و نفس آدم را بند می اورد. در Resident Evil 7: Biohazard شاهد همان طراحی همیشگی سری اویل که در نسخه های اولیه وجود داشت و کاری می کرد تا حتی از رد شدن از کنار پنجره و دو قدم به جلو برداشتن هم بترسیم، هستیم. در واقع این طراحی هنری حس ترس و وحشتی را که مدت هاست از این سری رخت بر بسته است دوباره به آن باز گرداند. محیط های اکثرا در داخل عمارت و اتاق ها و راهرو ها و دالان های تاریک یا انبارهای متروک عمارت بیکر دنبال می شوند به واقع یادآور عناوین قدیمی این سری هستند و شباهت های زیادی به عمارت عناوین محبوب و اولیه این فرنچایز دارند. سازندگان Resident Evil 7:Biohazard با بازگرداندن عالی المان های عمیق وحشت و بقا موفق شدند تا تحسین تمامی صنعت بازی از جمله منابع معتبر گیمینگ و بازیبازان را برانگیزند و Resident Evil 7:Biohazard موفق شد تا پس از انتشار بازخوردهای فوق العاده ای را دریافت نماید. این بازی نهایتا از مجموع نقد ها و نمرات خود، امتیاز متای بسیار عالی ۸۶/۱۰۰ کسب نمود تا به این ترتیب به عنوان یکی از موفق ترین عناوین اول شخص سبک وحشت در دنیای بازی های رایانه ای شناخته شود  و ثابت کند که کپکام این بار تصمیم درستی را در جهت دوباره احیا کردن این سری گرفته است و تغییراتی که بازی به خود دیده است همان تغییراتی بوده اند که سری رزیدنت اویل به آن ها نیاز داشته است. Resident Evil 7: Biohazard برای اکثریت طرفداران و منتقدان در دنیا همان رزیدنت اویلی بود که انتظار داشتند و قصد داشتند ببینند و برای عده کمتری نیز به خاطر تغییرات زیاد قابل قبول نبود و آن را بازی دیگری محسوب می کردند. اما باید گفت کپکام موفق شد تا دوباره اقتدار را به این سری محبوب بازگرداند و دوباره مانند گذشته قدرت نمایی کند. درست است که Resident Evil 7: Biohazard تغییرات زیادی داشت اما مگر نه این که همه می گفتیم این بازی نیاز به تغییر دارد و مگر نه این که در نسخه های ۵ و ۶ که همه شخصیت های آشنا حضور داشتند کلی ایراد گرفتیم و گفتیم این بازی ها خوب نیستند؟ کپکام ریسک کرد، ریسک بزرگی هم کرد ولی این ریسک خیلی خیلی لازم بود. این سری نیاز به یک شروع دوباره داشت و و همین بازی شروع دوباره ای است برای این سری وحشت بقای محبوب و دوست داشتنی که لااقل می توانیم دوباره بگوییم یک سری وحشت بقاست و نه یک بازی شوتر سوم شخص و تماما اکشن. مدت خیلی زیادی برای عرضه یک رزیدنت اویل واقعی صبر کردیم و سرانجام به نظر می رسد که کپکام راه درست را پیدا کرد و بعد هم که با شاهکار رزیدنت اویل ۲ ریمیک غوغایی به پا کرد و نشان داد خوب فهمیده یک بازی رزیدنت اویل باید چطور باشد. تردیدی نیست که بازی Resident Evil 7:Biohazard تا همیشه جزو بازی های بی نظیر ژانر وحشت و بقای اول شخص  قلمداد می شود و  این عنوان زیبا در لیست ما از “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” با شایستگی در جایگاه دوم قرار گرفته است.

۱ – Amnesia Collection 

Amnesia Collection

سازنده:  Frictional Games

ناشر:  Frictional Games

ژانر:  First Person Horror

پلتفرم مقصد: نسخه کالکشن  روی PS4 و Xbox One / نسخه های اول و دوم به صورت جداگانه روی PC

سال انتشار: ۲۰۱۶

امتیاز متا: بازی اول ۱۰۰/۸۵ – بازی دوم ۱۰۰/۷۲ – کالکشن ۱۰۰/۷۸

خیلی راحت و رک می گویم. هیچ بازی در تاریخ بازی های رایانه ای میزان ترس و استرس وحشتناک و مخوفی که بازی های سری Amnesia مخصوصا بازی اول آن با نام Amnesia: The Dark Descent به بازیباز منتقل می کند را دارا نبوده اند و هرگز یک بازی نمی تواند بیشتر از این سری مخوف بترساند و تا مرز بی خیال شدن و رها کردن بازی پیش ببرد. در واقع باید گفت دو عدد از برترین و ترسناک ترین عناوین لاوکرفتی در چندین سال اخیر و البته در تمامی تاریخ عناوین سبک وحشت، بدون شک بازی های زیبای  Amnesia: The Dark Descent و Amnesia: A Machine for Pigs هستند که از المان‌های موفق برخی بازی‌های ترسناک دیگر استفاده کرده و آن ها را سطح جدیدی ارتقا دادند. خوشبختانه سازندگان این سری در Frictional Games تصمیم گرفتند تا کالکشن و مجموعه این دو نسخه را که تنها بر روی پی سی موجود بودند، برای کنسول پلی استیشن ۴ و یک سال بعد برای ایکس باکس وان نیز منتشر کند تا تعداد بیشتری از بازیبازان طعم یک وحشت ناب و خالص را بچشند. بازی Amnesia Collection که استودیو Frictional Games وظیفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بود، مثل تمامی عناوین این لیست یک بازی در ژانر وحشت اول شخص به حساب می آید که در سال ۲۰۱۶ و سپس در سال های بعد از آن برای پلتفرم های Playstation 4 و Xbox One منتشر گردید و البته هر دو بازی آن از چند سال قبل تر بر روی پی سی موجود بودند. لازم به ذکر است که وظیفه انتشار این بازی را نیز Frictional Games بر عهده داشت.

یکی از مخوف ترین طراحی موجودات در کل تاریخ هنر…

هیچ گاه تجربه بازی کردن Amnesia: The Dark Descent را فراموش نخواهم کرد که حتی با وجود این که با حضور برادرم این بازی را انجام می‌دادیم ۲ نفری بارها و بارها از جا می ‌پریدیم و قلبمان بطور مداوم از استرس بسیار زیاد می‌ تپید تا حدی که برادرم از خیر بازی کردن و تماشا کردن آن گذشت و دیگر به سراغش نیامد. بازی با هدفون در شب تبدیل به عنوانی می‌شود که هیچ عنوانی در ژانر وحشت، توانایی این سطح از ترساندن شما را دارا نیست. نسخه دوم بازی هر چند نتوانست کاملا موفقیت های نسخه نخست را تکرار نماید ولی باز هم یکی از برترین عناوین ترسناک در تاریخ با داستانی بسیار مخوف و جذاب محسوب می شود که تنها نسبت به بازی قبلی خود سری ضعیف تر است وگرنه از دیگر بازی های  ژانر وجشت یک سر و گردن ترسناک تر و مخوف تر است. سازندگان Amnesia Collection با خلق ترکیبی کم نقص از المان های ناب وحشت و بقا با داستان گویی جذاب موفق شدند تا مثل دو بازی اصلی (البته خیلی کمتر از آنها به صورت جدا جدا) تحسین تمامی صنعت بازی از جمله منابع معتبر گیمینگ و بازیبازان را برانگیزند و Amnesia Collection موفق شد تا پس از انتشار بازخوردهای مناسبی را دریافت نماید. این بازی نهایتا از مجموع نقد ها و نمرات خود، امتیاز متای خوب ۷۸/۱۰۰ کسب نمود تا به این ترتیب طرفداران دو عنوان زیبای این سری بر روی پی سی، بتوانند روی کنسول های خود نیز این دو بازی بی نظیر سبک وحشت را تجربه نمایند. شما در بازی نخست کنترل مردی که دچار Amnesia است را برعهده دارید و بدون هیچ اطلاعات دیگری بازی را شروع می‌کنید. شما در یک عمارت بزرگ مانند قصر هستید و باید تلاش کنید چیزی را به خاطر بیاورید که به دلایلی از ذهنتان پاک شده است.

هر چه پیش می روید، بیشتر داستان و وقایع خوفناک بازی برایتان آشکار می شود و در انتها واقعا سازندگان بازی را به خاطر این داستان مخوف و بی نظیر با روایتی فوق العاده، تحسین خواهید کرد. ماندن در فضاهای تاریک یا نگاه کردن در تاریکی سلامت عقلی شخصیت اصلی بازی را کاهش می‌دهد، در حالی که نور مجددا آن را بهبود خواهد بخشید. شما در این قصر تنها نیستید و پر است از هیولاها و موجودات خوفناک. برخلاف بسیاری بازی‌ها شما نمی‌توانید در این عنوان با هیولاها مبارزه کنید و تنها گزینه شما این است که در سایه‌ها و نقاط تاریک در گوشه و کنار مخفی شوید و امیدوار باشید که هیولاها شما را پیدا نکنند.

هر چه پیش می روید، بیشتر داستان و وقایع خوفناک بازی برایتان آشکار می شود و در انتها واقعا سازندگان بازی را به خاطر این داستان مخوف و بی نظیر با روایتی فوق العاده، تحسین خواهید کرد. ماندن در فضاهای تاریک یا نگاه کردن در تاریکی سلامت عقلی شخصیت اصلی بازی را کاهش می‌دهد، در حالی که نور مجددا آن را بهبود خواهد بخشید. شما در این قصر تنها نیستید و پر است از هیولاها و موجودات خوفناک. برخلاف بسیاری بازی‌ها شما نمی‌توانید در این عنوان با هیولاها مبارزه کنید و تنها گزینه شما این است که در سایه‌ها و نقاط تاریک در گوشه و کنار مخفی شوید و امیدوار باشید که هیولاها شما را پیدا نکنند. نسخه دوم یعنی Amnesia: A Machine for Pigs نیز داستان بسیار قدرتمند، عجیب و غریب و مخوفی داشت که شما را کاملا به درون خود می کشید و در دل ترس مرگبار تک تک لحظات بازی غرق می کرد تا جدی که از صدای نفس ها و راه رفتن خودتان هم می ترسیدید. تردیدی نیست که بازی Amnesia Collection و مخصوصا عنوان نخست این مجموعه تا همیشه جزو بازی های بسیار باکیفیت First Person Horror و به طور کلی سبک وحشت قلمداد می شود و  این عنوان زیبا کاملا شایسته است تا در لیست ما از “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” و حتی “برترین عناوین سبک Horror (از نظر المان وحشت)” در رتبه نخست قرار بگیرد.

 نسخه دوم یعنی Amnesia: A Machine for Pigs نیز داستان بسیار قدرتمند، عجیب و غریب و مخوفی داشت که شما را کاملا به درون خود می کشید و در دل ترس مرگبار تک تک لحظات بازی غرق می کرد تا جدی که از صدای نفس ها و راه رفتن خودتان هم می ترسیدید.

منبع متن: gamefa